کمالگرایی در کنکور از موضوعات بسیار مهم و پیچیدهای است که میتواند تأثیرات عمیقی بر مسیر زندگی و موفقیت نخبگان داشته باشد. متأسفانه، این نوع نگرش که در بسیاری از والدین و دانشآموزان به شدت رواج یافته است، غالباً به جای افزایش کیفیت عملکرد، به قربانگاهی برای خلاقیت و نوآوری تبدیل میشود.
کنکور، به عنوان یکی از اصلیترین مراحل تعیین سرنوشت تحصیلی و حرفهای در کشور ما، نیازمند رویکردی هوشمندانه و متوازن است که نه فقط نمرات و رتبهها، بلکه استعدادها، علاقهمندیها و آرزوهای شخصی را نیز در نظر بگیرد.
کمالگرایی افراطی میتواند باعث شود تا استعدادهای بالقوه در مسیر خشک و بیروح رقابت صرفاً برای کسب عدد و رتبه پنهان و از بین بروند.
این موضوع اهمیت بسیار زیادی دارد که آموزش و فرهنگسازی در جهت درک همآیندی و همآفرینی استعداد و اشتیاق شکل بگیرد تا انتخاب رشته و آینده شغلی متناسب با ویژگیهای واقعی فرد رقم بخورد.
کمالگرایی در کنکور زمانی به اوج میرسد که دانشآموزان و خانوادهها به دنبال رسیدن به بهترین نتایج بدون توجه به زمینههای فردی و ظرفیتهای درونی هستند.
این نگرش باعث میشود تا فرد برای رسیدن به رتبههای برتر، از خلاقیت و نوآوری خود چشمپوشی کند و تنها به حفظ کردن و تکرار محتوای تحصیلی بپردازد.
در حقیقت، محیطهای آموزش محور بر کسب نتیجههای خوب تأکید فراوان دارند، اما این شیوه آموزشی صرفاً بخشی از مسیر موفقیت است و خلاقیت در این محیطها اغلب نادیده گرفته میشود. وقتی که فرد فقط به دنبال گرفتن نمرات بالا باشد، فرصت تجربه کردن راههای جدید، کشف مسیرهای متفاوت و ایجاد روشهای نوین در حل مسائل را از دست میدهد.
در نتیجه، دانشآموزان نخبه در این فضای رقابتی و کمالگرایانه بهتدریج خلاقیت و تفکر نقادانه خود را ازدستداده و صرفاً به کپیبرداری از مطالب میپردازند که در نهایت زمینه ساز فرسودگی، اضطراب و کاهش انگیزه خواهد شد.
پدر تاب آوری ایران دکترمحمدرضامقدسی تاکید میکند همآیندی و همآفرینی استعداد و اشتیاق، مفاهیمی کلیدی هستند که باید در فرآیند انتخاب رشته و مسیر حرفهای به طور جدی مورد توجه قرار گیرند.
همآیندی به معنای تلفیق و همگرایی عوامل مختلفی است که یک فرد را میسازند؛ از جمله توانمندیهای علمی، مهارتها، علاقهمندیها و ارزشهای شخصی. به عبارت دیگر، برای انتخاب رشته تحصیلی و در نهایت شغل، صرفاً نمرات کنکور کافی نیستند و باید چندین عامل به صورت هماهنگ و همافزا مورد بررسی قرار گیرند.
همچنین همآفرینی به معنای ایجاد فضایی است که بتوان استعدادها و اشتیاق را در کنار یکدیگر رشد داد و موجب ظهور نوآوریها و دستاوردهای تازه شد.
بنابر این، شرایطی که تنها موفقیت عددی و رتبهای را معیار قرار دهد، نمیتواند تضمینکننده رشد فردی و اجتماعی باشد و به جای آن باید مدلهای مشاورهای و آموزشی فراهم شود که خلاقیت و خواستهای فردی محوریت داشته باشند.
در انتخاب رشته تحصیلی نیز توجه به همآیندی استعداد و اشتیاق اهمیت دارد؛ زیرا رشتهای که با علایق و توانمندیهای فردی همخوانی نداشته باشد، نمیتواند مسیر موفقیت واقعی و پایدار را برای دانشآموز فراهم کند.
وقتی دانشآموزی رشتهای را بر اساس فشارهای بیرونی یا نگرش کمالگرای مفرط انتخاب میکند، در آینده با مشکلات جدی مانند افت انگیزه، استرس شغلی و ناامیدی روبرو میشود. برعکس، انتخاب رشتهای که با شناخت دقیق از روحیات و استعدادهای شخصی هماهنگ باشد، موجب افزایش رضایت شغلی، بهرهوری و بهبود کیفیت زندگی میگردد.
بنابراین، فرآیند انتخاب رشته باید به شکلی برنامهریزی شود که دانشآموزان بتوانند ضمن بهرهگیری از اطلاعات علمی و رتبههای کنکور، به حس واقعی خود و اهداف بلندمدت زندگی توجه کنند و تصمیماتی آگاهانه و متعادل بگیرند.
برای نیل به این هدف مهم، لازم است که سیاستهای آموزشی و فرهنگی کشور دچار بازنگری شود و مراکز آموزشی و مشاورهای با ابزارهای علمی و روانشناختی مناسب به دانشآموزان کمک کنند تا در مسیر انتخاب رشته و آینده شغلی، هم به معیارات علمی و هم به ابعاد انسانی توجه داشته باشند.
همچنین، ترویج نگرش همآیندی و همآفرینی استعاد و اشتیاق به خانوادهها و معلمان نیز ضروری است تا کمالگرایی افراطی جای خود را به رویکردی واقعبینانه و انسانی دهد که ضمن حفظ انگیزه برای کسب موفقیت، بستر رشد خلاقیت و نوآوری را نیز فراهم آورد.
به این ترتیب، امکان پرورش نسلی نخبه فراهم میشود که نه فقط در عرصه علمی و آزمونی، بلکه در فضای واقعی و پیچیده زندگی نیز توانمند، خلاق و مؤثر باشد.
مدیر و موسس خانه تاب آوری در خاتمه بیان میکند که کمالگرایی صرف در کنکور اگرچه ممکن است در کوتاهمدت موفقیتهایی به همراه داشته باشد، اما در بلندمدت قربانگاهی برای خلاقیت و استعداد خواهد بود و این موضوع ضمن آسیب فردی جامعه را نیز از بهرهمندی از نوآوریهای آنان محروم میسازد.
بهترین راهکار برای جلوگیری از این مشکل، ایجاد شرایطی است که انتخاب رشته و مسیر شغلی بر پایه همآیندی توانمندیها و همآفرینی اشتیاقها شکل گیرد و این فرایند را به یک تجربه انسانی و هدفمند تبدیل کند.
چنین رویکردی کمک میکند تا نخبگان با اعتماد به نفس بیشتر، خلاقیت بالاتر و انگیزه پایدارتر، در مسیر پیشرفت علمی و اجتماعی قدم بگذارند و آیندهای روشنتر برای خود و کشور رقم بزنند.

۲۴ بازدید
۲ امتیاز
۰ نظر
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !