وظایف مددکار اجتماعی سازمانی چیست؟
وظایف مددکار اجتماعی سازمانی چیست؟ مفهوم مددکار اجتماعی سازمانی چیست ؟
مهرداد رام برزینی
مددکار اجتماعی سازمانی شاخهای از مددکاری اجتماعی است که در محیط سازمانها، شرکتها و نهادهای کاری فعالیت میکند. هدف آن، بهبود وضعیت روانی، اجتماعی و خانوادگی کارکنان و در نتیجه افزایش بهرهوری و سلامت سازمانی است.
به زبان ساده، مددکار اجتماعی سازمانی کسی است که با استفاده از دانش مددکاری اجتماعی، در کنار کارکنان و مدیران سازمان قرار میگیرد تا مشکلات انسانی، رفتاری و اجتماعی را شناسایی و برای رفع آن اقدام کند.
اهمیت مددکار اجتماعی سازمانی چیست ؟
چرا وجود مددکار اجتماعی در سازمانها مهم است؟ چند دلیل کلیدی دارد:
1.افزایش بهرهوری کارکنان: وقتی کارکنان از نظر روحی و اجتماعی در وضعیت خوبی باشند، تمرکز و انگیزه بیشتری برای کار دارند.
2.کاهش آسیبهای روانی و شغلی:مددکار اجتماعی سازمانی با شناسایی زودهنگام استرسها و مشکلات خانوادگی از بروز بحرانهای شدید پیشگیری میکند.
3.ارتقای فرهنگ سازمانی:حضور مددکار اجتماعی باعث میشود کارکنان احساس ارزشمندی، امنیت و تعلق بیشتری به سازمان پیدا کنند.
4. کاهش هزینههای پنهان سازمان:مانند غیبت، ترک خدمت، فرسودگی شغلی و تعارضهای کاری.
5. بهبود ارتباط بین مدیریت و کارکنان: مددکار اجتماعی سازمانی پلی ارتباطی میان مدیران و کارمندان است و از هر دو سو بازخورد میگیرد.
وظایف اصلی مددکار اجتماعی سازمانی
وظایف مددکار اجتماعی سازمانی بسیار متنوع است، اما میتوان آنها را در چند دستهی اصلی خلاصه کرد:
۱. ارزیابی و شناخت نیازهای کارکنان
اولین وظیفه مددکار اجتماعی سازمانی،شناسایی دقیق نیازها و مشکلات کارکنان است. این مرحله شامل:
* گفتوگو با کارکنان برای شناخت مشکلات شخصی، خانوادگی یا کاری؛
* بررسی وضعیت روانی، اقتصادی و اجتماعی افراد؛
* شناسایی گروههای آسیبپذیر در سازمان (مثلاً افراد در آستانه بازنشستگی، مادران شاغل، کارکنان شیفت شب و...)؛
* تحلیل دادهها برای تشخیص الگوهای رفتاری یا مشکلات مشترک در محیط کار.
این مرحله، پایهی تمام اقدامات بعدی مددکار اجتماعی سازمانی است.
۲. برنامهریزی و مداخله اجتماعی
پس از شناخت مشکلات، مددکار اجتماعی سازمانی باید برنامهریزی کند تا راهحلهای عملی ارائه دهد. وظایف این بخش شامل:
* تدوین برنامههای حمایتی و رفاهی برای کارکنان؛
* ارائه مشاوره فردی و گروهی؛
* اجرای مداخلات در بحران (مثلاً در زمان حوادث، استرس شغلی یا تعارض کاری)؛
* همکاری با واحد منابع انسانی برای بهبود شرایط کاری؛
* پیگیری مراجعان تا اطمینان از حل مشکل یا بهبود وضعیت آنها.
برای مثال، اگر کارمندی دچار اضطراب شدید کاری باشد، مددکار اجتماعی سازمانی میتواند جلسات مشاوره، ارجاع به روانشناس و هماهنگی با مدیر برای تنظیم حجم کار را انجام دهد.
۳. آموزش و پیشگیری
یکی از بخشهای مهم وظایف مددکار اجتماعی سازمانی، پیشگیری از مشکلات و توانمندسازی کارکنان** است. او با آموزش و اطلاعرسانی، تلاش میکند قبل از بروز بحران، کارکنان را آماده کند.
اقدامات این حوزه شامل:
* برگزاری کارگاههای آموزشی در زمینههایی مانند مدیریت استرس، مهارتهای زندگی، کنترل خشم، ارتباط مؤثر و مدیریت زمان؛
* آموزش خانواده کارکنان برای حفظ روابط سالم و کاهش تنشهای خانوادگی؛
* اطلاعرسانی دربارهی حقوق کاری و رفاهی کارکنان؛
* آموزش مدیران در زمینهی ارتباط انسانی و همدلانه با کارمندان.
با این روش، مددکار اجتماعی سازمانی به جای درمان بعد از بحران، از شکلگیری مشکلات پیشگیری میکند.
۴. حمایت روانی، اجتماعی و حقوقی
کارکنان ممکن است با مشکلاتی مانند افسردگی، مشکلات خانوادگی، بدهی، اختلاف با همکار یا احساس نارضایتی از محیط کار روبهرو شوند. مددکار اجتماعی سازمانی موظف است:
* گوش شنوای کارکنان باشد و فضایی امن برای بیان مشکلات فراهم کند؛
* در مواقع لازم، افراد را به روانشناس، مشاور حقوقی یا سازمانهای حمایتی ارجاع دهد؛
* پیگیر دریافت خدمات حمایتی برای کارکنان باشد؛
* در موارد خاص، بین کارکنان و مدیریت میانجیگری کند تا مشکل به صورت دوستانه حل شود.
۵. هماهنگی و ارتباط بین واحدها
مددکار اجتماعی سازمانی، رابط بین بخشهای مختلف سازمان است. او با همکاری بخشهای زیر فعالیت میکند:
*منابع انسانی: برای بهبود شرایط کاری و اجرای برنامههای رفاهی؛
*واحد بهداشت و ایمنی:جهت حفظ سلامت جسمی و روانی کارکنان؛
*مدیریت ارشد: برای ارائه گزارشها و پیشنهادات اصلاحی؛
* سازمانهای بیرونی:مثل بهزیستی، مراکز مشاوره یا نهادهای حمایتی برای ارجاع موارد خاص.
هدف از این هماهنگیها، ایجاد شبکهای از حمایت و همکاری درون و بیرون از سازمان است.
۶. مستندسازی و گزارشدهی
یکی از ویژگیهای حرفهای مددکاری اجتماعی، ثبت و مستندسازی تمام مراحل کار است. مددکار اجتماعی سازمانی باید:
* برای هر مراجعه، پروندهی مددکاری تشکیل دهد؛
* اقدامات انجامشده و نتایج را بهصورت دقیق ثبت کند؛
* گزارشهای دورهای برای مدیریت تهیه کند تا روند عملکرد و نتایج قابل پیگیری باشد؛
* در جلسات تصمیمگیری سازمانی، یافتههای خود را ارائه دهد.
این کار باعث میشود برنامهها شفافتر، قابل ارزیابیتر و مؤثرتر باشند.
۷. توسعه فرهنگ سازمانی انسانی
مددکار اجتماعی سازمانی تنها به حل مشکلات فردی بسنده نمیکند، بلکه به بهبود فرهنگ کل سازمان میپردازد.
در این راستا، او:
* به ترویج ارزشهایی چون احترام متقابل، عدالت، مسئولیتپذیری و همدلی کمک میکند؛
* در طراحی برنامههای انگیزشی و رفاهی مشارکت دارد؛
* پیشنهادهایی برای بهبود روابط انسانی بین مدیران و کارکنان ارائه میدهد؛
* در برنامههای «توسعه منابع انسانی» و «بهبود روحیه کارکنان» نقش فعال دارد.
در نتیجه، سازمانی که مددکار اجتماعی در آن فعالیت میکند، محیطی سالمتر، آرامتر و پویاتر خواهد داشت.
مثالهایی از فعالیت مددکار اجتماعی سازمانی
برای درک بهتر نقش مددکار اجتماعی سازمانی، چند مثال واقعی میآوریم:
1. در کارخانه:
مددکار اجتماعی سازمانی با کارگرانی که مشکلات خانوادگی یا مالی دارند صحبت میکند، در صورت نیاز به مؤسسات حمایتی ارجاع میدهد و برای بهبود روحیه آنان برنامهریزی میکند.
2. در شرکت خدماتی:
اگر کارکنان در مأموریتهای دور دچار فرسودگی روانی شوند، مددکار اجتماعی جلسات مشاوره و استراحت سازمانی طراحی میکند.
3.در سازمان دولتی:
مددکار اجتماعی با همکاری اداره منابع انسانی، برنامههایی برای ارتقای سلامت روانی کارمندان اجرا میکند و نتایج را به مدیریت گزارش میدهد.
چالشهای مددکار اجتماعی سازمانی
هرچند نقش مددکار اجتماعی سازمانی بسیار حیاتی است، اما با چالشهایی نیز روبهرو است:
* نبود درک کافی از اهمیت مددکاری اجتماعی در برخی سازمانها؛
* کمبود منابع مالی برای اجرای برنامههای رفاهی؛
* مقاومت برخی کارکنان در بیان مشکلات شخصی؛
* محدود بودن اختیارات مددکار اجتماعی برای اعمال تغییرات ساختاری؛
* کمبود نیروی متخصص در این زمینه.
با این حال، با حمایت مدیران آگاه و اجرای سیاستهای منابع انسانی نوین، این چالشها قابل حل هستند.
مهارتهای ضروری برای مددکار اجتماعی سازمانی
یک مددکار اجتماعی موفق باید مجموعهای از مهارتها را دارا باشد، از جمله:
* مهارت گوش دادن فعال و همدلی؛
* توانایی ارتباط مؤثر با افراد در سطوح مختلف؛
* دانش روانشناسی و رفتار سازمانی؛
* مهارت در مدیریت تعارض و مذاکره؛
* رازداری و اخلاق حرفهای؛
* قدرت تجزیهوتحلیل دادهها و نوشتن گزارشهای دقیق.
نتایج حضور مددکار اجتماعی سازمانی در محیط کار
وجود مددکار اجتماعی در سازمان آثار مثبتی به همراه دارد، از جمله:
* کاهش استرس و اضطراب کارکنان؛
* افزایش رضایت شغلی و وفاداری سازمانی؛
* کاهش میزان غیبت و استعفا؛
* بهبود روابط بین کارکنان و مدیران؛
* افزایش بهرهوری و کیفیت کار؛
* ارتقای تصویر عمومی سازمان بهعنوان محیطی انسانی و اخلاقمدار.
جمعبندی، و پایان سخن :
به طور خلاصه، مددکار اجتماعی سازمانی فردی است که با هدف ارتقای سلامت روانی، اجتماعی و کاری کارکنان، در دل سازمان فعالیت میکند. وظایف او شامل شناسایی نیازها، برنامهریزی مداخلات، ارائه مشاوره، آموزش، هماهنگی، مستندسازی و کمک به بهبود فرهنگ سازمانی است.
مددکاری اجتماعی سازمانی شاخهای از مددکاری اجتماعی است که در محیطهای کاری و سازمانی انجام میشود. هدف آن، ارتقای سلامت روانی، اجتماعی و شغلی کارکنان و ایجاد تعادل میان نیازهای فردی و اهداف سازمان است.
مددکار اجتماعی سازمانی با بهرهگیری از دانش رفتار انسانی، روانشناسی و علوم اجتماعی، به شناسایی مشکلات کارکنان مانند استرس شغلی، تعارضهای کاری، مشکلات خانوادگی یا مالی میپردازد و برای رفع آنها برنامهریزی میکند.
او با همکاری مدیران، واحد منابع انسانی و نهادهای حمایتی، خدماتی مانند مشاوره، آموزش مهارتهای زندگی، پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، ارجاع به مراکز تخصصی و پیگیری وضعیت کارکنان را انجام میدهد. مددکار اجتماعی سازمانی همچنین در بهبود روابط انسانی، تقویت روحیه تیمی و افزایش احساس تعلق سازمانی نقش مؤثری دارد.
در واقع، مددکاری اجتماعی سازمانی پلی است میان انسان و سازمان؛ به طوری که با تقویت رفاه فردی و خانوادگی کارکنان، موجب افزایش بهرهوری و کاهش مشکلات رفتاری و روانی در محیط کار میشود. حضور مددکار اجتماعی در سازمان، نشانهای از توجه به سرمایه انسانی و ایجاد محیطی سالم، انسانی و کارآمد است.
مهرداد رام برزینی
مددکار اجتماعی سازمانی شاخهای از مددکاری اجتماعی است که در محیط سازمانها، شرکتها و نهادهای کاری فعالیت میکند. هدف آن، بهبود وضعیت روانی، اجتماعی و خانوادگی کارکنان و در نتیجه افزایش بهرهوری و سلامت سازمانی است.
به زبان ساده، مددکار اجتماعی سازمانی کسی است که با استفاده از دانش مددکاری اجتماعی، در کنار کارکنان و مدیران سازمان قرار میگیرد تا مشکلات انسانی، رفتاری و اجتماعی را شناسایی و برای رفع آن اقدام کند.
اهمیت مددکار اجتماعی سازمانی چیست ؟
چرا وجود مددکار اجتماعی در سازمانها مهم است؟ چند دلیل کلیدی دارد:
1.افزایش بهرهوری کارکنان: وقتی کارکنان از نظر روحی و اجتماعی در وضعیت خوبی باشند، تمرکز و انگیزه بیشتری برای کار دارند.
2.کاهش آسیبهای روانی و شغلی:مددکار اجتماعی سازمانی با شناسایی زودهنگام استرسها و مشکلات خانوادگی از بروز بحرانهای شدید پیشگیری میکند.
3.ارتقای فرهنگ سازمانی:حضور مددکار اجتماعی باعث میشود کارکنان احساس ارزشمندی، امنیت و تعلق بیشتری به سازمان پیدا کنند.
4. کاهش هزینههای پنهان سازمان:مانند غیبت، ترک خدمت، فرسودگی شغلی و تعارضهای کاری.
5. بهبود ارتباط بین مدیریت و کارکنان: مددکار اجتماعی سازمانی پلی ارتباطی میان مدیران و کارمندان است و از هر دو سو بازخورد میگیرد.
وظایف اصلی مددکار اجتماعی سازمانی
وظایف مددکار اجتماعی سازمانی بسیار متنوع است، اما میتوان آنها را در چند دستهی اصلی خلاصه کرد:
۱. ارزیابی و شناخت نیازهای کارکنان
اولین وظیفه مددکار اجتماعی سازمانی،شناسایی دقیق نیازها و مشکلات کارکنان است. این مرحله شامل:
* گفتوگو با کارکنان برای شناخت مشکلات شخصی، خانوادگی یا کاری؛
* بررسی وضعیت روانی، اقتصادی و اجتماعی افراد؛
* شناسایی گروههای آسیبپذیر در سازمان (مثلاً افراد در آستانه بازنشستگی، مادران شاغل، کارکنان شیفت شب و...)؛
* تحلیل دادهها برای تشخیص الگوهای رفتاری یا مشکلات مشترک در محیط کار.
این مرحله، پایهی تمام اقدامات بعدی مددکار اجتماعی سازمانی است.
۲. برنامهریزی و مداخله اجتماعی
پس از شناخت مشکلات، مددکار اجتماعی سازمانی باید برنامهریزی کند تا راهحلهای عملی ارائه دهد. وظایف این بخش شامل:
* تدوین برنامههای حمایتی و رفاهی برای کارکنان؛
* ارائه مشاوره فردی و گروهی؛
* اجرای مداخلات در بحران (مثلاً در زمان حوادث، استرس شغلی یا تعارض کاری)؛
* همکاری با واحد منابع انسانی برای بهبود شرایط کاری؛
* پیگیری مراجعان تا اطمینان از حل مشکل یا بهبود وضعیت آنها.
برای مثال، اگر کارمندی دچار اضطراب شدید کاری باشد، مددکار اجتماعی سازمانی میتواند جلسات مشاوره، ارجاع به روانشناس و هماهنگی با مدیر برای تنظیم حجم کار را انجام دهد.
۳. آموزش و پیشگیری
یکی از بخشهای مهم وظایف مددکار اجتماعی سازمانی، پیشگیری از مشکلات و توانمندسازی کارکنان** است. او با آموزش و اطلاعرسانی، تلاش میکند قبل از بروز بحران، کارکنان را آماده کند.
اقدامات این حوزه شامل:
* برگزاری کارگاههای آموزشی در زمینههایی مانند مدیریت استرس، مهارتهای زندگی، کنترل خشم، ارتباط مؤثر و مدیریت زمان؛
* آموزش خانواده کارکنان برای حفظ روابط سالم و کاهش تنشهای خانوادگی؛
* اطلاعرسانی دربارهی حقوق کاری و رفاهی کارکنان؛
* آموزش مدیران در زمینهی ارتباط انسانی و همدلانه با کارمندان.
با این روش، مددکار اجتماعی سازمانی به جای درمان بعد از بحران، از شکلگیری مشکلات پیشگیری میکند.
۴. حمایت روانی، اجتماعی و حقوقی
کارکنان ممکن است با مشکلاتی مانند افسردگی، مشکلات خانوادگی، بدهی، اختلاف با همکار یا احساس نارضایتی از محیط کار روبهرو شوند. مددکار اجتماعی سازمانی موظف است:
* گوش شنوای کارکنان باشد و فضایی امن برای بیان مشکلات فراهم کند؛
* در مواقع لازم، افراد را به روانشناس، مشاور حقوقی یا سازمانهای حمایتی ارجاع دهد؛
* پیگیر دریافت خدمات حمایتی برای کارکنان باشد؛
* در موارد خاص، بین کارکنان و مدیریت میانجیگری کند تا مشکل به صورت دوستانه حل شود.
۵. هماهنگی و ارتباط بین واحدها
مددکار اجتماعی سازمانی، رابط بین بخشهای مختلف سازمان است. او با همکاری بخشهای زیر فعالیت میکند:
*منابع انسانی: برای بهبود شرایط کاری و اجرای برنامههای رفاهی؛
*واحد بهداشت و ایمنی:جهت حفظ سلامت جسمی و روانی کارکنان؛
*مدیریت ارشد: برای ارائه گزارشها و پیشنهادات اصلاحی؛
* سازمانهای بیرونی:مثل بهزیستی، مراکز مشاوره یا نهادهای حمایتی برای ارجاع موارد خاص.
هدف از این هماهنگیها، ایجاد شبکهای از حمایت و همکاری درون و بیرون از سازمان است.
۶. مستندسازی و گزارشدهی
یکی از ویژگیهای حرفهای مددکاری اجتماعی، ثبت و مستندسازی تمام مراحل کار است. مددکار اجتماعی سازمانی باید:
* برای هر مراجعه، پروندهی مددکاری تشکیل دهد؛
* اقدامات انجامشده و نتایج را بهصورت دقیق ثبت کند؛
* گزارشهای دورهای برای مدیریت تهیه کند تا روند عملکرد و نتایج قابل پیگیری باشد؛
* در جلسات تصمیمگیری سازمانی، یافتههای خود را ارائه دهد.
این کار باعث میشود برنامهها شفافتر، قابل ارزیابیتر و مؤثرتر باشند.
۷. توسعه فرهنگ سازمانی انسانی
مددکار اجتماعی سازمانی تنها به حل مشکلات فردی بسنده نمیکند، بلکه به بهبود فرهنگ کل سازمان میپردازد.
در این راستا، او:
* به ترویج ارزشهایی چون احترام متقابل، عدالت، مسئولیتپذیری و همدلی کمک میکند؛
* در طراحی برنامههای انگیزشی و رفاهی مشارکت دارد؛
* پیشنهادهایی برای بهبود روابط انسانی بین مدیران و کارکنان ارائه میدهد؛
* در برنامههای «توسعه منابع انسانی» و «بهبود روحیه کارکنان» نقش فعال دارد.
در نتیجه، سازمانی که مددکار اجتماعی در آن فعالیت میکند، محیطی سالمتر، آرامتر و پویاتر خواهد داشت.
مثالهایی از فعالیت مددکار اجتماعی سازمانی
برای درک بهتر نقش مددکار اجتماعی سازمانی، چند مثال واقعی میآوریم:
1. در کارخانه:
مددکار اجتماعی سازمانی با کارگرانی که مشکلات خانوادگی یا مالی دارند صحبت میکند، در صورت نیاز به مؤسسات حمایتی ارجاع میدهد و برای بهبود روحیه آنان برنامهریزی میکند.
2. در شرکت خدماتی:
اگر کارکنان در مأموریتهای دور دچار فرسودگی روانی شوند، مددکار اجتماعی جلسات مشاوره و استراحت سازمانی طراحی میکند.
3.در سازمان دولتی:
مددکار اجتماعی با همکاری اداره منابع انسانی، برنامههایی برای ارتقای سلامت روانی کارمندان اجرا میکند و نتایج را به مدیریت گزارش میدهد.
چالشهای مددکار اجتماعی سازمانی
هرچند نقش مددکار اجتماعی سازمانی بسیار حیاتی است، اما با چالشهایی نیز روبهرو است:
* نبود درک کافی از اهمیت مددکاری اجتماعی در برخی سازمانها؛
* کمبود منابع مالی برای اجرای برنامههای رفاهی؛
* مقاومت برخی کارکنان در بیان مشکلات شخصی؛
* محدود بودن اختیارات مددکار اجتماعی برای اعمال تغییرات ساختاری؛
* کمبود نیروی متخصص در این زمینه.
با این حال، با حمایت مدیران آگاه و اجرای سیاستهای منابع انسانی نوین، این چالشها قابل حل هستند.
مهارتهای ضروری برای مددکار اجتماعی سازمانی
یک مددکار اجتماعی موفق باید مجموعهای از مهارتها را دارا باشد، از جمله:
* مهارت گوش دادن فعال و همدلی؛
* توانایی ارتباط مؤثر با افراد در سطوح مختلف؛
* دانش روانشناسی و رفتار سازمانی؛
* مهارت در مدیریت تعارض و مذاکره؛
* رازداری و اخلاق حرفهای؛
* قدرت تجزیهوتحلیل دادهها و نوشتن گزارشهای دقیق.
نتایج حضور مددکار اجتماعی سازمانی در محیط کار
وجود مددکار اجتماعی در سازمان آثار مثبتی به همراه دارد، از جمله:
* کاهش استرس و اضطراب کارکنان؛
* افزایش رضایت شغلی و وفاداری سازمانی؛
* کاهش میزان غیبت و استعفا؛
* بهبود روابط بین کارکنان و مدیران؛
* افزایش بهرهوری و کیفیت کار؛
* ارتقای تصویر عمومی سازمان بهعنوان محیطی انسانی و اخلاقمدار.
جمعبندی، و پایان سخن :
به طور خلاصه، مددکار اجتماعی سازمانی فردی است که با هدف ارتقای سلامت روانی، اجتماعی و کاری کارکنان، در دل سازمان فعالیت میکند. وظایف او شامل شناسایی نیازها، برنامهریزی مداخلات، ارائه مشاوره، آموزش، هماهنگی، مستندسازی و کمک به بهبود فرهنگ سازمانی است.
مددکاری اجتماعی سازمانی شاخهای از مددکاری اجتماعی است که در محیطهای کاری و سازمانی انجام میشود. هدف آن، ارتقای سلامت روانی، اجتماعی و شغلی کارکنان و ایجاد تعادل میان نیازهای فردی و اهداف سازمان است.
مددکار اجتماعی سازمانی با بهرهگیری از دانش رفتار انسانی، روانشناسی و علوم اجتماعی، به شناسایی مشکلات کارکنان مانند استرس شغلی، تعارضهای کاری، مشکلات خانوادگی یا مالی میپردازد و برای رفع آنها برنامهریزی میکند.
او با همکاری مدیران، واحد منابع انسانی و نهادهای حمایتی، خدماتی مانند مشاوره، آموزش مهارتهای زندگی، پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، ارجاع به مراکز تخصصی و پیگیری وضعیت کارکنان را انجام میدهد. مددکار اجتماعی سازمانی همچنین در بهبود روابط انسانی، تقویت روحیه تیمی و افزایش احساس تعلق سازمانی نقش مؤثری دارد.
در واقع، مددکاری اجتماعی سازمانی پلی است میان انسان و سازمان؛ به طوری که با تقویت رفاه فردی و خانوادگی کارکنان، موجب افزایش بهرهوری و کاهش مشکلات رفتاری و روانی در محیط کار میشود. حضور مددکار اجتماعی در سازمان، نشانهای از توجه به سرمایه انسانی و ایجاد محیطی سالم، انسانی و کارآمد است.

۵ بازدید
۱ امتیاز
۰ نظر
نظرات کاربران
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !