عبارت Polycrisis (پُلیکریسیس) در فارسی معمولاً بهصورت «بحران چندگانه» یا «بحرانهای توأمان» ترجمه میشود.
این مفهوم یکی از واژههای کلیدی در تحلیلهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی دههی اخیر است و نخستینبار به شکل گسترده در گزارشهای مجمع جهانی اقتصاد (World Economic Forum) و نوشتههای اندیشمندانی چون ادموند مورل و آدام توز مورد استفاده قرار گرفت.Polycrisis یعنی وضعیتی که در آن چند بحران بزرگ، همزمان و بهصورت درهمتنیده رخ میدهند، بهطوری که اثر هر بحران، بحرانهای دیگر را تشدید میکند.
در واقع، در Polycrisis بحرانها جدا از هم نیستند؛ بلکه مثل دانههای زنجیر به هم وصلاند و روی هم تأثیر میگذارند.
برای مثال :
-
بحران اقتصادی (تورم، بیکاری)
-
بحران اقلیمی (گرمایش زمین، خشکسالی)
-
بحران سلامت (مثل کرونا)
-
بحران سیاسی و اجتماعی (ناامنی، جنگ، مهاجرت)
وقتی این بحرانها همزمان اتفاق میافتند، مردم و دولتها دیگر نمیتوانند هرکدام را جداگانه حل کنند. چون هر بحران، دیگری را بدتر میکند. به همین دلیل به این حالت بحران چندگانه یا Polycrisis میگویند.
تفاوت Polycrisis با بحرانهای معمولی
در یک بحران معمولی، مشکل مشخص است و میتوان برای آن برنامهریزی کرد. مثلاً در بحران زلزله، تمرکز روی امداد و بازسازی است.
اما در Polycrisis، چند بحران در سطوح مختلف بهطور همزمان روی هم اثر میگذارند. برای مثال، تغییرات اقلیمی باعث کاهش محصولات کشاورزی میشود → این مسئله بحران غذایی ایجاد میکند → قیمت مواد غذایی بالا میرود → فقر و نارضایتی اجتماعی افزایش مییابد → در نهایت ممکن است ناآرامی سیاسی شکل بگیرد.
یعنی یک بحران زیستمحیطی به بحران اقتصادی و سپس اجتماعی و سیاسی تبدیل میشود.
ویژگیهای اصلی Polycrisis
۱. درهمتنیدگی بحرانها:
بحرانها نهتنها همزمان رخ میدهند، بلکه به هم وابستهاند.
۲. پیچیدگی بالا:
هیچ پاسخ سادهای برای حل آنها وجود ندارد.
۳. تأثیرات زنجیرهای:
یک مشکل کوچک میتواند پیامدهای جهانی داشته باشد.
۴. احساس ناتوانی جمعی:
مردم و دولتها حس میکنند از کنترل اوضاع خارج شدهاند.
مددکاری اجتماعی یکی از حرفههای انسانی و تحولآفرین است که هدف اصلی آن بهبود کیفیت زندگی افراد، خانوادهها و جوامع از طریق حمایت، توانمندسازی و ایجاد عدالت اجتماعی است. اما در دهههای اخیر، جهان وارد دورهای شده که بسیاری از اندیشمندان آن را **عصر بحرانهای چندگانه** مینامند. این دوره با تلاقی همزمان بحرانهای اقتصادی، زیستمحیطی، بهداشتی، فرهنگی و سیاسی شناخته میشود. در چنین شرایطی، مددکاران اجتماعی با چالشهای جدید و پیچیدهای روبهرو شدهاند که نیازمند بازنگری در نقش، مهارت و روشهای حرفهای آنهاست.
مفهوم بحرانهای چندگانه
عبارت «بحرانهای چندگانه» به وضعیتی اشاره دارد که چند بحران اساسی به طور همزمان یا پشت سر هم بر جوامع تأثیر میگذارند. برای مثال، بحران اقلیمی، پاندمی کرونا، جنگها، مهاجرتهای گسترده، بیکاری، افزایش نابرابری اقتصادی و بحران سلامت روان همگی در کنار هم، شرایطی بیسابقه برای انسان معاصر ایجاد کردهاند.
در چنین شرایطی، زندگی اجتماعی و روانی مردم دچار تنش مداوم است. افراد احساس ناامنی، بیاعتمادی و درماندگی بیشتری دارند و همین امر موجب افزایش نیاز به خدمات مددکاری اجتماعی میشود. مددکاران اجتماعی امروز باید بتوانند در میانهی این بحرانهای همزمان، نقش خود را به عنوان یاریگر، آموزشدهنده، واسطهگر و مدافع حقوق انسانها به خوبی ایفا کنند.
نقش مددکاری اجتماعی در مواجهه با بحرانهای چندگانه
مددکاری اجتماعی در این عصر بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا کرده است. زیرا مددکاران اجتماعی نهتنها با مشکلات فردی افراد سر و کار دارند، بلکه باید ساختارهای اجتماعی و سیاستهای عمومی را نیز مورد توجه قرار دهند. آنان باید بتوانند بین نیازهای فوری انسانها و اهداف بلندمدت جامعه تعادل برقرار کنند.
در عصر بحرانهای چندگانه، مددکار اجتماعی وظیفه دارد با نگاهی جامع و چندبُعدی به مسائل بنگرد. برای مثال، وقتی خانوادهای بر اثر بحران اقتصادی دچار فقر شده است، این مشکل فقط جنبه مالی ندارد؛ بلکه ممکن است بر سلامت روان، روابط خانوادگی و آیندهی کودکان نیز تأثیر بگذارد. مددکار باید بتواند این ابعاد را تشخیص دهد و با همکاری سایر نهادها، راهحلهایی هماهنگ و انسانی ارائه کند.
تحول در رویکردهای مددکاری اجتماعی
در گذشته، مددکاری اجتماعی بیشتر بر مشکلات فردی تمرکز داشت؛ اما در دنیای امروز، بحرانها آنقدر گستردهاند که نیاز به **رویکرد سیستمی و چندرشتهای** احساس میشود. مددکاران اجتماعی باید با متخصصان حوزههای دیگر مانند روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد، محیط زیست و سلامت همکاری کنند تا بتوانند راهکارهایی جامع ارائه دهند.
به عنوان مثال، در دوران کرونا، مددکاران اجتماعی تنها بر درمان اضطراب یا بیکاری افراد تمرکز نکردند، بلکه در کنار پزشکان، روانشناسان و سازمانهای مردمنهاد، به آموزش، حمایت اجتماعی و کاهش نابرابریهای دیجیتال نیز پرداختند. این نشان میدهد که مددکاری اجتماعی به سمت **همکاری بینبخشی** و **مدیریت بحران اجتماعی** حرکت کرده است.
مهارتهای ضروری مددکاران اجتماعی در عصر بحران
در مواجهه با بحرانهای چندگانه، مددکاران اجتماعی به مهارتهایی فراتر از دانش کلاسیک نیاز دارند. آنان باید بتوانند با تغییرات سریع سازگار شوند، از فناوری بهره ببرند و در محیطهای چندفرهنگی فعالیت کنند.
برخی از مهمترین مهارتها عبارتاند از:
۱. **تفکر انتقادی و تحلیل اجتماعی:** مددکار باید بتواند ریشههای ساختاری بحرانها را درک کند، نه فقط نشانههای سطحی آنها را.
۲. **توانایی کار در شرایط اضطراری:** در بحرانهایی مانند جنگ یا بلایای طبیعی، مددکار باید بتواند سریع تصمیم بگیرد و از منابع محدود بیشترین بهره را ببرد.
۳. **استفاده از فناوریهای نوین:** مددکاری دیجیتال، مشاوره آنلاین و آموزش مجازی از ابزارهای جدیدی هستند که در دوران بحران اهمیت زیادی یافتهاند.
۴. **مدیریت استرس و تابآوری شخصی:** چون مددکاران اجتماعی خود نیز در معرض فشار روانی بالا قرار دارند، باید بتوانند از سلامت روان خود محافظت کنند تا بتوانند به دیگران کمک کنند.
مددکاری اجتماعی و عدالت اجتماعی
یکی از محورهای اصلی مددکاری اجتماعی در عصر بحرانهای چندگانه، **عدالت اجتماعی** است. در بیشتر بحرانها، گروههای آسیبپذیر مانند فقرا، زنان، کودکان، سالمندان و مهاجران بیشترین آسیب را میبینند. مددکاران اجتماعی وظیفه دارند از حقوق این گروهها دفاع کنند و صدای آنها را به گوش مسئولان برسانند.
عدالت اجتماعی در این دوران به معنای تلاش برای توزیع عادلانه منابع، فرصتها و دسترسیهاست. به عنوان مثال، در بحران تغییرات اقلیمی، مددکاران اجتماعی میتوانند نقش فعالی در آموزش جامعه، حمایت از جوامع محلی و کاهش نابرابریهای زیستمحیطی ایفا کنند.
نقش فناوری در مددکاری اجتماعی
تکنولوژی در عصر بحران، ابزاری حیاتی برای مددکاران اجتماعی شده است. امروزه بسیاری از خدمات مددکاری از طریق پلتفرمهای دیجیتال ارائه میشود. مشاوره آنلاین، جلسات گروهی مجازی، برنامههای آموزشی از راه دور و جمعآوری کمکهای مردمی از طریق شبکههای اجتماعی نمونههایی از این تحولات هستند.
اما استفاده از فناوری چالشهایی نیز دارد. از جمله حفظ حریم خصوصی، امنیت دادهها و فاصله عاطفی بین مددکار و مددجو. بنابراین مددکاران باید با اصول اخلاقی استفاده از فناوری آشنا باشند تا بتوانند بین کارآمدی و انسانمحوری تعادل برقرار کنند.
مددکاری اجتماعی در بحرانهای زیستمحیطی
تغییرات اقلیمی، آلودگی هوا، خشکسالی و بلایای طبیعی از مهمترین بحرانهای قرن حاضرند. این پدیدهها نه تنها طبیعت، بلکه ساختار اجتماعی جوامع را نیز تحت تأثیر قرار دادهاند. مهاجرتهای اقلیمی، بیکاری ناشی از نابودی کشاورزی و افزایش بیماریها تنها بخشی از پیامدهای این بحرانهاست.
مددکاران اجتماعی در این زمینه نقش مهمی دارند. آنان میتوانند با آموزش جوامع محلی دربارهی حفاظت از محیط زیست، حمایت از آسیبدیدگان بلایا و مشارکت در سیاستگذاریهای زیستمحیطی به پایداری اجتماعی کمک کنند. مددکاری اجتماعی سبز یا «مددکاری زیستمحیطی» یکی از شاخههای نوظهور این حرفه است که در سالهای اخیر رشد چشمگیری داشته است.
مددکاری اجتماعی در بحرانهای سلامت
پاندمی کرونا نشان داد که سلامت جسمی و روانی جامعه چقدر به پشتیبانی اجتماعی وابسته است. در طول این بحران، مددکاران اجتماعی نقش حیاتی در حمایت از خانوادههای آسیبدیده، مراقبت از سالمندان، کاهش ترس و اضطراب عمومی و توزیع عادلانه خدمات ایفا کردند.
در بحرانهای آینده نیز، مددکاری اجتماعی باید بتواند با سیستمهای بهداشتی و درمانی همکاری نزدیک داشته باشد تا از بروز شکافهای اجتماعی در دسترسی به خدمات سلامت جلوگیری کند.
مددکاری اجتماعی و بحرانهای اقتصادی
فقر، بیکاری و تورم از مهمترین مشکلات جوامع در عصر بحرانهای چندگانه هستند. مددکاران اجتماعی در این حوزه تلاش میکنند با آموزش مهارتهای زندگی، ایجاد شبکههای حمایتی و تسهیل دسترسی به منابع مالی، از فروپاشی اجتماعی جلوگیری کنند.
در بسیاری از کشورها، برنامههای توانمندسازی اقتصادی و کارآفرینی اجتماعی با محوریت مددکاران اجرا میشوند تا خانوادهها بتوانند با حفظ عزت نفس و استقلال مالی، از چرخه فقر خارج شوند.
مددکاری اجتماعی و بحرانهای فرهنگی و سیاسی
در جهان امروز، بحرانهای فرهنگی مانند بیاعتمادی اجتماعی، گسست نسلی، مهاجرت و نژادپرستی، همراه با بحرانهای سیاسی مانند جنگها و بیثباتی حکومتها، زندگی انسانها را دستخوش تغییر کردهاند.
مددکاران اجتماعی در چنین شرایطی نقش واسطهگر و صلحساز دارند. آنان با ترویج گفتوگو، آموزش مدارا، و حمایت از گروههای اقلیت میتوانند به بازسازی سرمایه اجتماعی کمک کنند.
اخلاق حرفهای در عصر بحران
در عصر بحرانهای چندگانه، تصمیمگیریهای مددکاران اجتماعی پیچیدهتر از همیشه است. آنان باید بین وفاداری به مددجو، منافع جمعی و الزامات سازمانی تعادل برقرار کنند. پایبندی به اصول اخلاقی مانند رازداری، احترام به کرامت انسان، عدالت، صداقت و مسئولیتپذیری بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.
همچنین، مددکاران باید در برابر فشارهای سیاسی یا اقتصادی که ممکن است بر تصمیمات حرفهای آنان تأثیر بگذارد، مقاومت کنند و منافع مددجو را در اولویت قرار دهند.
آموزش و پژوهش در مددکاری اجتماعی
برای مواجهه با بحرانهای چندگانه، آموزش مددکاران اجتماعی نیز باید متحول شود. دانشگاهها و مراکز آموزشی باید برنامههایی طراحی کنند که در آن دانشجویان با مدیریت بحران، فناوریهای نوین، تغییرات اقلیمی، اقتصاد اجتماعی و حقوق بشر آشنا شوند.
پژوهش در مددکاری اجتماعی نیز باید به سمت مطالعهی تأثیرات چندبعدی بحرانها و ارائهی مدلهای بومی و نوآورانه پیش برود.
آیندهی مددکاری اجتماعی در گروی توانایی آن برای سازگاری با شرایط پیچیده و غیرقابل پیشبینی است. مددکاران اجتماعی باید از یک نقش سنتی خدماتی به نقش رهبران اجتماعی، مشاوران سیاستگذاری و تسهیلگران توسعه پایدار تبدیل شوند.
در جهانی که بحرانها مرز نمیشناسند، مددکاری اجتماعی باید جهانیتر، مشارکتیتر و فناورانهتر شود. ایجاد شبکههای بینالمللی مددکاری و تبادل تجربیات میان کشورها میتواند به شکلگیری پاسخهای مؤثرتر در برابر بحرانها کمک کند.
در مواجهه با بحرانهای چندگانه، مفهوم تابآوری (Resilience) اهمیت زیادی پیدا میکند.
تابآوری یعنی توانایی فرد یا جامعه برای سازگاری، یادگیری و بازیابی پس از بحران. مددکاران اجتماعی از طریق آموزش مهارتهای زندگی، تقویت همبستگی اجتماعی، و ایجاد شبکههای حمایتی میتوانند تابآوری را افزایش دهند تا جوامع بتوانند در برابر بحرانهای بعدی مقاومتر شوند.
مددکاری اجتماعی در عصر بحرانهای چندگانه، دیگر تنها یک حرفه کمکی نیست؛ بلکه یک ضرورت اجتماعی و اخلاقی است. در این دوران، مددکار اجتماعی نقش پلی را ایفا میکند میان انسان آسیبدیده و جامعهای که باید دوباره به عدالت، همدلی و تابآوری بازگردد.
بحرانها بخشی جداییناپذیر از دنیای امروز هستند، اما با حضور آگاهانه و مسئولانه مددکاران اجتماعی، میتوان از دل بحرانها، فرصتهایی برای رشد، همبستگی و بازسازی اجتماعی آفرید.
بنابراین، آیندهی بشریت در گروی بازتعریف مددکاری اجتماعی به عنوان نیرویی انسانی، اخلاقی و علمی است که در میانهی طوفان بحرانها، چراغ امید و همدلی را روشن نگه میدارد.
۴ بازدید
۰ امتیاز
۰ نظر
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !