نقش دانش و مهارتهای بومی در تاب آوری ایران
نقش دانش و مهارتهای بومی در تاب آوری ایران
دکتر محمدرضا مقدسی مشاور عالی ماموریت ملی تاب آوری فرهنگی
دانش و مهارتهای بومی، بنیان تابآوری مردم ایران در مقابله با چالشهای محیطی، فرهنگی و اجتماعی است و موجب حفظ هویت و توسعه پایدار جوامع شده است.
ایران با تاریخ غنی و پیچیده، جغرافیای متنوع و آبوهواهای متفاوت، همواره خانه تمدنهایی بوده است که در هنر بقا در شرایط دشوار مهارت یافتهاند. از بیابانهای خشک فلات مرکزی تا مناطق کوهستانی زاگرس و البرز، مردم ایران دانش عمیقی از محیط زیست خود کسب کرده و مهارتهایی پرورش دادهاند که آنها را قادر ساخته است در شرایط دشوار زندگی کنند و شکوفا شوند.
به گزارش میگنا دانش و مهارتهای بومی مردم ایران شامل کشاورزی سنتی، مدیریت منابع آب، نوآوریهای معماری، روشهای درمانی سنتی، مهارتهای صنایع دستی و سیستمهای اجتماعی است که بر تابآوری و سازگاری تأکید دارند.
دانش و مهارتهای بومی علاوه بر حفظ هویت فرهنگی، نقش بنیادین در تابآوری اجتماعی و محیط زیستی ایران ایفا میکند. این مهارتها که غالباً به صورت شفاهی یا از طریق نظام استاد-شاگردی منتقل میشد، نمایانگر رابطه عمیق میان فرهنگ و محیط نیز میباشند.
چالشهای جغرافیایی و اقلیمی ایران
جغرافیای ایران متنوع است؛ از بیابانهای خشک دشت کویر و دشت لوت گرفته تا جنگلهای سرسبز نواحی شمالی، و از درههای حاصلخیز تا کوهستانهای بلند. فلات مرکزی، که بخش عمدهای از خاک کشور را شامل میشود، با شرایط اقلیمی سختی مانند تغییرات شدید دما در شب و روز، کمبود آب و خاک فقیر روبرو است. این شرایط تاریخاً چالشهای جدی برای سکونت و کشاورزی ایجاد کردهاند.
مناطق کوهستانی مانند زاگرس و البرز، مزایای دفاعی و استراتژیک طبیعی داشتند، اما نیازمند مهارتهای ویژه برای بقا بودند. شیبهای تند، زمینهای سنگی و زمستانهای سخت مستلزم دانش کشاورزی تراسبندی شده، دامداری سازگار با ارتفاعات و طراحی معماری مقاوم در برابر زلزله و برف بود. در عین حال، نواحی شمالی با اقلیم مرطوب و بارندگی فراوان نیازمند مهارتهای مدیریت جنگل، کنترل سیلاب و استفاده بهینه از منابع طبیعی بودند.
کشاورزی سنتی و مدیریت آب
یکی از شاخصترین نمونههای دانش بومی ایرانیان، اختراع و استفاده از سیستم *قنات* است. قناتها کانالهای زیرزمینی هستند که آب را از سفرههای زیرزمینی کوهستانها به دشتهای خشک میرسانند و منبعی پایدار برای کشاورزی و مصرف انسانی فراهم میکنند.
این فناوری باستانی که بیش از ۳۰۰۰ سال قدمت دارد، نمونهای پیشرفته از مدیریت پایدار آب است که تبخیر را کاهش داده و توزیع عادلانه آب را ممکن میسازد. جوامع محلی برای ساخت و نگهداری قناتها نیازمند دانش دقیق زمینشناسی، هیدرولوژی و مهندسی بودند و اغلب نسلها به صورت تعاونی بر روی آن کار میکردند.
علاوه بر قناتها، کشاورزان ایرانی تکنیکهای ویژهای برای اقلیمها و مناطق مختلف توسعه دادهاند. در مناطق کوهستانی، کشاورزی تراسبندی شده برای جلوگیری از فرسایش خاک و بهرهوری بهینه از زمین محدود استفاده میشد.
در بیابانها، کشت محصولاتی مقاوم به خشکی مانند جو، گندم و خرما رایج بود و روشهایی برای حفظ رطوبت و افزایش حاصلخیزی خاک توسعه یافت. استفاده از کاشت همزمان گیاهان، تناوب زراعی و کودهای ارگانیک نشاندهنده درک عمیق از تعادل اکولوژیکی و مدیریت خاک است.
دامداری نیز بخش مهمی از زندگی در شرایط سخت ایران بوده است. قبایل عشایری و نیمهعشایری مانند بختیاری، قشقایی و ترکمن برای تأمین غذا، پوشاک و تجارت به دامداری وابسته بودند. این جوامع دانش گستردهای از رفتار، پرورش و الگوهای مهاجرت فصلی دامها داشتند تا بهترین استفاده از مراتع را داشته باشند و گلهها را در مناطق خشک و نیمهخشک حفظ کنند.
نوآوریهای معماری
معماری ایرانی نشاندهنده درک عمیق از چالشهای محیطی و نیاز به طراحی متناسب با اقلیم است. خانههای سنتی در مناطق بیابانی مانند یزد و کرمان، دیوارهای ضخیم گلی، بادگیرها و حیاطهای مرکزی دارند که دما و جریان هوا را تنظیم میکنند و در گرمای شدید تابستان خنکی و در زمستان گرما فراهم میآورند. طراحی سیستمهای قنات اغلب با برنامهریزی شهری ادغام میشد و به شهرها اجازه میداد در مناطق نامساعد رشد کنند.
در مناطق کوهستانی، از سنگ و چوب برای ساخت خانههایی مقاوم در برابر زلزله، باد و برف استفاده میشد. روستاها غالباً در مکانهایی قرار میگرفتند که از سیل محافظت شده و نور خورشید بهینه دریافت کنند. دانش بومی در انتخاب مصالح، تکنیکهای ساخت و برنامهریزی شهری نشاندهنده درک پیشرفته از خطرات طبیعی و سازگاری با محیط است.
دانش پزشکی و گیاهان دارویی
دانش بومی ایرانیان تنها به کشاورزی و معماری محدود نمیشود و شامل حوزه سلامت و پزشکی نیز هست. پزشکی سنتی ایران، با ریشه در دوران باستان و تأثیرپذیری از یونان، هند و عرب، بر درمانهای گیاهی و طبیعی متکی بود.
شناخت گیاهان و موجودات محلی به جوامع امکان میداد تا بیماریها، آسیبها و کمبودهای تغذیهای را درمان کنند.
برای مثال، گیاهانی مانند گل محمدی، زعفران، سماق و آویشن و ... به دلیل خواص درمانی استفاده میشدند و دانش رژیم غذایی و سبک زندگی در پیشگیری از بیماریها نقش داشت. کاربرد این دانش نیازمند مشاهده دقیق، تجربه عملی و انتقال بین نسلی بود و رویکردی تجربی برای بقا و سلامت را نشان میدهد.
مهارتهای صنایع دستی و زندگی روزمره
جوامع ایرانی مهارتهای گستردهای برای تأمین نیازهای روزمره در شرایط دشوار توسعه دادهاند. تولید منسوجات، از جمله بافت قالی و فرش، نه تنها فعالیت اقتصادی بلکه راهی برای تهیه پوشاک و پتو مقاوم به اقلیمهای محلی بود.
در مناطق سرد کوهستانی، لباسهای پشمی ضخیم گرما فراهم میکرد و در بیابان، پارچههای سبک محافظت از آفتاب و شن را امکانپذیر میکرد.
خشتسازی، فلزکاری و بافت سبد نیز هم کاربردی و هم هنری بود.
این صنایع نیازمند دانش منابع محلی مانند خاک رس، فلزات و الیاف گیاهی و توانایی تبدیل آنها به ابزار، ظروف و اشیای هنری بود. انتقال این مهارتها معمولاً از طریق کارگاههای خانوادگی، شاگردی و یادگیری جمعی انجام میشد تا در دورههای سختی نیز ادامه یابد.
سیستمهای اجتماعی و تابآوری فرهنگی
دانش بومی ایران تنها محدود به مهارتهای عملی نیست و در سیستمهای اجتماعی و فرهنگی نیز نمود دارد که تابآوری را افزایش میدهند. ساختارهای اجتماعی سنتی شامل شوراهای قبیلهای، کشاورزی تعاونی و توافقنامههای تقسیم آب، مکانیزمهایی برای مدیریت منابع، حل اختلاف و بقا جمعی فراهم میکردند.
جشنها، آیینها و سنتهای شفاهی نیز همبستگی اجتماعی را تقویت کرده، دانش محیطی را منتقل و هویت و تعلق اجتماعی را تقویت میکردند.
زندگی عشایری و نیمهعشایری نمونهای از تلفیق دانش فرهنگی و محیطی است.
الگوهای مهاجرت فصلی با توجه به منابع چراگاه، شرایط آب و هوا و منابع آب انجام میشد. این حرکتها توسط قوانین، رسوم و توافقنامههایی هدایت میشد که استفاده پایدار از زمین را تضمین میکرد و تنش با جوامع مستقر را کاهش میداد.
با وجود ادامه بسیاری از مهارتها و دانشهای سنتی، مدرنیته چالشها و فرصتهای جدیدی به همراه آورده است. شهرنشینی، کشاورزی صنعتی و تغییرات اقلیمی تهدیدی برای ادامه برخی از روشها ایجاد کردهاند، اما ارزش دانش بومی برای توسعه پایدار بیش از پیش شناخته شده است.
پروژههایی برای احیای قناتها، ترویج کشاورزی ارگانیک و حفظ صنایع دستی سنتی نشاندهنده اهمیت پایدار این مهارتها است. پژوهشگران و سیاستگذاران نیز از دانش بومی برای طراحی راهکارهای کمآبی، فرسایش زمین و سازگاری با تغییرات اقلیمی بهره میبرند.
یعنوان مثال در شهر یزد نمونهای برجسته از بهرهگیری از دانش بومی در معماری، مدیریت آب و برنامهریزی شهری در یکی از گرمترین و خشکترین مناطق ایران مشاهده میشود. بادگیرها که بهعنوان سیستمهای طبیعی تهویه عمل میکنند، هوای گرم را به سمت بیرون هدایت و هوای خنک را وارد ساختمانها مینمایند.
همچنین، قناتها که شبکهای زیرزمینی از کانالهای هدایت آب هستند، امکان تأمین آب پایدار را در شرایط کمآبی فراهم میکنند. خانههای حیاطدار با ایجاد سایه و فضای باز، علاوه بر تأمین آسایش، شرایط مناسبی برای زندگی در محیط بیابانی را فراهم میآورند.
در همین حیطه، عشایر بختیاری نمونهای دیگر از دانش بومی و منظومهای پیچیده از دامداری، مهاجرت فصلی و فراتر از این سازماندهی اجتماعی محسوب میشوند. این مردم با دانش عمیق نسبت به زمین و اقلیم، گلههای دام خود را در فصلهای مختلف به مناطق مناسب کوچ میدهند تا هم تعادل اکولوژیک حفظ شود و هم منابع طبیعی تجدید شوند.
دانش آنها درباره شرایط محیطی و نیازهای دام، به حفظ سازگاری با طبیعت و بقا در مناطق دشوار کمک میکند.
یا در مورد دیگر باغهای ایرانی نیز نمادی از ادغام دانش کشاورزی، معماری و علم اکولوژیک هستند. سیستمهای آبیاری هوشمندانه و استفاده از کانالهای آب، انتخاب گونههای گیاهی سازگار با اقلیم و آرایش فضا به گونهای است که میکروکلیمای ( زیر اقلیم ) مناسبی را ایجاد کرده و با تأمین غذا، سایه و زیبایی، زندگی را حتی در اقلیمهای خشک ممکن میکند.
همسو با موارد فوق و بعنوان مثال در استان لرستان نیز، طب سنتی جایگاه ویژهای دارد و جوامع محلی دانش گستردهای در شناخت و بهرهبرداری از گیاهان دارویی حفظ کردهاند. مردم این منطقه به صورت تجربی میتوانند گیاهان را شناسایی، برداشت و برای درمان بیماریها استفاده کنند، که این دانش به شکل شفاهی و تجربی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و نمونهای مهم از دانش بومی در حوزه سلامت به شمار میرود. این تجربه فرهنگی نشاندهنده رابطه عمیق انسان با طبیعت و اهمیت حفظ آن در بستر تاریخ است.
دانش و مهارتهای بومی مردم ایران شکلگرفته از تعامل طولانی با محیطهای متنوع و غالباً دشوار است. از ساخت قناتها و معماری سازگار با اقلیم گرفته تا کشاورزی سنتی، طب گیاهی، صنایع دستی و سازمان اجتماعی، این دانشها نشاندهنده درک عمیق از سیستمهای طبیعی، نیازهای انسانی و تابآوری جمعی است. چنین مهارتهایی به جوامع ایرانی امکان دادهاند تا در شرایطی که به نظر میرسد نامساعد هستند، زنده بمانند و رشد کنند.
حفظ و احیای این دانش بومی درسهای ارزشمندی برای چالشهای معاصر ارائه میدهد، از جمله مدیریت پایدار منابع، سازگاری با تغییرات اقلیمی و حفاظت از میراث فرهنگی. با مطالعه و بهرهگیری از بینشهای موجود در این روشهای سنتی، جامعه مدرن میتواند راهکارهای نوآورانهای توسعه دهد که هم ارزشهای گذشته را گرامی بدارد و هم نیازهای آینده را تأمین کند.
دکترمحمدرضا مقدسی پدر تاب آوری ایران در پایان تاکیدکرده است مهارتها و دانش بومی مردم ایران از یک سو سرمایه فرهنگی و آثار تاریخی هستند و از جانب دیگر گواهی پایدار بر خلاقیت، سازگاری و رابطه عمیق میان فرهنگ و محیط زیست انسانیاند
به گزارش میگنا دانش و مهارتهای بومی مردم ایران شامل کشاورزی سنتی، مدیریت منابع آب، نوآوریهای معماری، روشهای درمانی سنتی، مهارتهای صنایع دستی و سیستمهای اجتماعی است که بر تابآوری و سازگاری تأکید دارند.
دانش و مهارتهای بومی علاوه بر حفظ هویت فرهنگی، نقش بنیادین در تابآوری اجتماعی و محیط زیستی ایران ایفا میکند. این مهارتها که غالباً به صورت شفاهی یا از طریق نظام استاد-شاگردی منتقل میشد، نمایانگر رابطه عمیق میان فرهنگ و محیط نیز میباشند.
چالشهای جغرافیایی و اقلیمی ایران
جغرافیای ایران متنوع است؛ از بیابانهای خشک دشت کویر و دشت لوت گرفته تا جنگلهای سرسبز نواحی شمالی، و از درههای حاصلخیز تا کوهستانهای بلند. فلات مرکزی، که بخش عمدهای از خاک کشور را شامل میشود، با شرایط اقلیمی سختی مانند تغییرات شدید دما در شب و روز، کمبود آب و خاک فقیر روبرو است. این شرایط تاریخاً چالشهای جدی برای سکونت و کشاورزی ایجاد کردهاند.
مناطق کوهستانی مانند زاگرس و البرز، مزایای دفاعی و استراتژیک طبیعی داشتند، اما نیازمند مهارتهای ویژه برای بقا بودند. شیبهای تند، زمینهای سنگی و زمستانهای سخت مستلزم دانش کشاورزی تراسبندی شده، دامداری سازگار با ارتفاعات و طراحی معماری مقاوم در برابر زلزله و برف بود. در عین حال، نواحی شمالی با اقلیم مرطوب و بارندگی فراوان نیازمند مهارتهای مدیریت جنگل، کنترل سیلاب و استفاده بهینه از منابع طبیعی بودند.
کشاورزی سنتی و مدیریت آب
یکی از شاخصترین نمونههای دانش بومی ایرانیان، اختراع و استفاده از سیستم *قنات* است. قناتها کانالهای زیرزمینی هستند که آب را از سفرههای زیرزمینی کوهستانها به دشتهای خشک میرسانند و منبعی پایدار برای کشاورزی و مصرف انسانی فراهم میکنند.
این فناوری باستانی که بیش از ۳۰۰۰ سال قدمت دارد، نمونهای پیشرفته از مدیریت پایدار آب است که تبخیر را کاهش داده و توزیع عادلانه آب را ممکن میسازد. جوامع محلی برای ساخت و نگهداری قناتها نیازمند دانش دقیق زمینشناسی، هیدرولوژی و مهندسی بودند و اغلب نسلها به صورت تعاونی بر روی آن کار میکردند.
علاوه بر قناتها، کشاورزان ایرانی تکنیکهای ویژهای برای اقلیمها و مناطق مختلف توسعه دادهاند. در مناطق کوهستانی، کشاورزی تراسبندی شده برای جلوگیری از فرسایش خاک و بهرهوری بهینه از زمین محدود استفاده میشد.
در بیابانها، کشت محصولاتی مقاوم به خشکی مانند جو، گندم و خرما رایج بود و روشهایی برای حفظ رطوبت و افزایش حاصلخیزی خاک توسعه یافت. استفاده از کاشت همزمان گیاهان، تناوب زراعی و کودهای ارگانیک نشاندهنده درک عمیق از تعادل اکولوژیکی و مدیریت خاک است.
دامداری نیز بخش مهمی از زندگی در شرایط سخت ایران بوده است. قبایل عشایری و نیمهعشایری مانند بختیاری، قشقایی و ترکمن برای تأمین غذا، پوشاک و تجارت به دامداری وابسته بودند. این جوامع دانش گستردهای از رفتار، پرورش و الگوهای مهاجرت فصلی دامها داشتند تا بهترین استفاده از مراتع را داشته باشند و گلهها را در مناطق خشک و نیمهخشک حفظ کنند.
نوآوریهای معماری
معماری ایرانی نشاندهنده درک عمیق از چالشهای محیطی و نیاز به طراحی متناسب با اقلیم است. خانههای سنتی در مناطق بیابانی مانند یزد و کرمان، دیوارهای ضخیم گلی، بادگیرها و حیاطهای مرکزی دارند که دما و جریان هوا را تنظیم میکنند و در گرمای شدید تابستان خنکی و در زمستان گرما فراهم میآورند. طراحی سیستمهای قنات اغلب با برنامهریزی شهری ادغام میشد و به شهرها اجازه میداد در مناطق نامساعد رشد کنند.
در مناطق کوهستانی، از سنگ و چوب برای ساخت خانههایی مقاوم در برابر زلزله، باد و برف استفاده میشد. روستاها غالباً در مکانهایی قرار میگرفتند که از سیل محافظت شده و نور خورشید بهینه دریافت کنند. دانش بومی در انتخاب مصالح، تکنیکهای ساخت و برنامهریزی شهری نشاندهنده درک پیشرفته از خطرات طبیعی و سازگاری با محیط است.
دانش پزشکی و گیاهان دارویی
دانش بومی ایرانیان تنها به کشاورزی و معماری محدود نمیشود و شامل حوزه سلامت و پزشکی نیز هست. پزشکی سنتی ایران، با ریشه در دوران باستان و تأثیرپذیری از یونان، هند و عرب، بر درمانهای گیاهی و طبیعی متکی بود.
شناخت گیاهان و موجودات محلی به جوامع امکان میداد تا بیماریها، آسیبها و کمبودهای تغذیهای را درمان کنند.
برای مثال، گیاهانی مانند گل محمدی، زعفران، سماق و آویشن و ... به دلیل خواص درمانی استفاده میشدند و دانش رژیم غذایی و سبک زندگی در پیشگیری از بیماریها نقش داشت. کاربرد این دانش نیازمند مشاهده دقیق، تجربه عملی و انتقال بین نسلی بود و رویکردی تجربی برای بقا و سلامت را نشان میدهد.
مهارتهای صنایع دستی و زندگی روزمره
جوامع ایرانی مهارتهای گستردهای برای تأمین نیازهای روزمره در شرایط دشوار توسعه دادهاند. تولید منسوجات، از جمله بافت قالی و فرش، نه تنها فعالیت اقتصادی بلکه راهی برای تهیه پوشاک و پتو مقاوم به اقلیمهای محلی بود.
در مناطق سرد کوهستانی، لباسهای پشمی ضخیم گرما فراهم میکرد و در بیابان، پارچههای سبک محافظت از آفتاب و شن را امکانپذیر میکرد.
خشتسازی، فلزکاری و بافت سبد نیز هم کاربردی و هم هنری بود.
این صنایع نیازمند دانش منابع محلی مانند خاک رس، فلزات و الیاف گیاهی و توانایی تبدیل آنها به ابزار، ظروف و اشیای هنری بود. انتقال این مهارتها معمولاً از طریق کارگاههای خانوادگی، شاگردی و یادگیری جمعی انجام میشد تا در دورههای سختی نیز ادامه یابد.
سیستمهای اجتماعی و تابآوری فرهنگی
دانش بومی ایران تنها محدود به مهارتهای عملی نیست و در سیستمهای اجتماعی و فرهنگی نیز نمود دارد که تابآوری را افزایش میدهند. ساختارهای اجتماعی سنتی شامل شوراهای قبیلهای، کشاورزی تعاونی و توافقنامههای تقسیم آب، مکانیزمهایی برای مدیریت منابع، حل اختلاف و بقا جمعی فراهم میکردند.
جشنها، آیینها و سنتهای شفاهی نیز همبستگی اجتماعی را تقویت کرده، دانش محیطی را منتقل و هویت و تعلق اجتماعی را تقویت میکردند.
زندگی عشایری و نیمهعشایری نمونهای از تلفیق دانش فرهنگی و محیطی است.
الگوهای مهاجرت فصلی با توجه به منابع چراگاه، شرایط آب و هوا و منابع آب انجام میشد. این حرکتها توسط قوانین، رسوم و توافقنامههایی هدایت میشد که استفاده پایدار از زمین را تضمین میکرد و تنش با جوامع مستقر را کاهش میداد.
با وجود ادامه بسیاری از مهارتها و دانشهای سنتی، مدرنیته چالشها و فرصتهای جدیدی به همراه آورده است. شهرنشینی، کشاورزی صنعتی و تغییرات اقلیمی تهدیدی برای ادامه برخی از روشها ایجاد کردهاند، اما ارزش دانش بومی برای توسعه پایدار بیش از پیش شناخته شده است.
پروژههایی برای احیای قناتها، ترویج کشاورزی ارگانیک و حفظ صنایع دستی سنتی نشاندهنده اهمیت پایدار این مهارتها است. پژوهشگران و سیاستگذاران نیز از دانش بومی برای طراحی راهکارهای کمآبی، فرسایش زمین و سازگاری با تغییرات اقلیمی بهره میبرند.
یعنوان مثال در شهر یزد نمونهای برجسته از بهرهگیری از دانش بومی در معماری، مدیریت آب و برنامهریزی شهری در یکی از گرمترین و خشکترین مناطق ایران مشاهده میشود. بادگیرها که بهعنوان سیستمهای طبیعی تهویه عمل میکنند، هوای گرم را به سمت بیرون هدایت و هوای خنک را وارد ساختمانها مینمایند.
همچنین، قناتها که شبکهای زیرزمینی از کانالهای هدایت آب هستند، امکان تأمین آب پایدار را در شرایط کمآبی فراهم میکنند. خانههای حیاطدار با ایجاد سایه و فضای باز، علاوه بر تأمین آسایش، شرایط مناسبی برای زندگی در محیط بیابانی را فراهم میآورند.
در همین حیطه، عشایر بختیاری نمونهای دیگر از دانش بومی و منظومهای پیچیده از دامداری، مهاجرت فصلی و فراتر از این سازماندهی اجتماعی محسوب میشوند. این مردم با دانش عمیق نسبت به زمین و اقلیم، گلههای دام خود را در فصلهای مختلف به مناطق مناسب کوچ میدهند تا هم تعادل اکولوژیک حفظ شود و هم منابع طبیعی تجدید شوند.
دانش آنها درباره شرایط محیطی و نیازهای دام، به حفظ سازگاری با طبیعت و بقا در مناطق دشوار کمک میکند.
یا در مورد دیگر باغهای ایرانی نیز نمادی از ادغام دانش کشاورزی، معماری و علم اکولوژیک هستند. سیستمهای آبیاری هوشمندانه و استفاده از کانالهای آب، انتخاب گونههای گیاهی سازگار با اقلیم و آرایش فضا به گونهای است که میکروکلیمای ( زیر اقلیم ) مناسبی را ایجاد کرده و با تأمین غذا، سایه و زیبایی، زندگی را حتی در اقلیمهای خشک ممکن میکند.
همسو با موارد فوق و بعنوان مثال در استان لرستان نیز، طب سنتی جایگاه ویژهای دارد و جوامع محلی دانش گستردهای در شناخت و بهرهبرداری از گیاهان دارویی حفظ کردهاند. مردم این منطقه به صورت تجربی میتوانند گیاهان را شناسایی، برداشت و برای درمان بیماریها استفاده کنند، که این دانش به شکل شفاهی و تجربی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و نمونهای مهم از دانش بومی در حوزه سلامت به شمار میرود. این تجربه فرهنگی نشاندهنده رابطه عمیق انسان با طبیعت و اهمیت حفظ آن در بستر تاریخ است.
دانش و مهارتهای بومی مردم ایران شکلگرفته از تعامل طولانی با محیطهای متنوع و غالباً دشوار است. از ساخت قناتها و معماری سازگار با اقلیم گرفته تا کشاورزی سنتی، طب گیاهی، صنایع دستی و سازمان اجتماعی، این دانشها نشاندهنده درک عمیق از سیستمهای طبیعی، نیازهای انسانی و تابآوری جمعی است. چنین مهارتهایی به جوامع ایرانی امکان دادهاند تا در شرایطی که به نظر میرسد نامساعد هستند، زنده بمانند و رشد کنند.
حفظ و احیای این دانش بومی درسهای ارزشمندی برای چالشهای معاصر ارائه میدهد، از جمله مدیریت پایدار منابع، سازگاری با تغییرات اقلیمی و حفاظت از میراث فرهنگی. با مطالعه و بهرهگیری از بینشهای موجود در این روشهای سنتی، جامعه مدرن میتواند راهکارهای نوآورانهای توسعه دهد که هم ارزشهای گذشته را گرامی بدارد و هم نیازهای آینده را تأمین کند.
دکترمحمدرضا مقدسی پدر تاب آوری ایران در پایان تاکیدکرده است مهارتها و دانش بومی مردم ایران از یک سو سرمایه فرهنگی و آثار تاریخی هستند و از جانب دیگر گواهی پایدار بر خلاقیت، سازگاری و رابطه عمیق میان فرهنگ و محیط زیست انسانیاند

۵ بازدید
۱ امتیاز
۰ نظر
نظرات کاربران
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !