مدل شش مرحلهای مداخله در بحران خودکشی
مدل شش مرحلهای مداخله در بحران
راهنمای کامل برای پیشگیری از خودکشی و مدیریت بحران روانی
خاطره اکبری
روانشناس وکارشناس سلامت
مدل شش مرحلهای مداخله در بحران، که توسط گیلند و جیمز در سال ۱۹۹۷ توسعه یافته است، یکی از پرکاربردترین و معتبرترین چارچوبها برای مدیریت بحرانهای روانی و پیشگیری از خودکشی به شمار میآید.
این مدل با تأکید بر شناسایی بحران، تضمین ایمنی فرد، ارائه حمایت، بررسی گزینهها، تهیه برنامه و دریافت تعهد، مداخلهگران را قادر میسازد تا با روشی ساختاریافته و مؤثر، به افراد در بحران کمک کنند.
در این مقاله به بررسی کامل این مدل و اهمیت هر مرحله پرداخته و کاربردهای عملی آن را تشریح میکنیم.
اولین مرحله در مدل شش مرحلهای مداخله در بحران، تعریف مسئله است.
در این مرحله، مداخلهگر باید با دقت وضعیت فرد را بررسی کرده و به درک کامل نگاه او نسبت به بحران دست یابد.
بسیاری از بحرانها زمانی شدت مییابند که فرد احساس میکند هیچ راه حلی ندارد و تنهاست. بنابراین، شناخت دیدگاه فرد و شناسایی عوامل محرک، نقطه شروع ضروری برای هر مداخله موفق است. عوامل محرک میتوانند شامل رویدادهای زندگی مانند از دست دادن شغل، شکست عاطفی، مشکلات خانوادگی، فشارهای تحصیلی یا حتی مسائل مالی باشند. مداخلهگر در این مرحله نقش شنونده فعال را دارد و با طرح پرسشهای هدفمند تلاش میکند تا احساسات، نگرانیها و دلایل پشت بحران را شناسایی کند. توجه به جزییات در این مرحله بسیار مهم است، زیرا تعریف دقیق مسئله پایهای برای اقدامات بعدی است.
مرحله دوم ،تضمین ایمنی فرد است.
این مرحله یکی از حیاتیترین بخشهای مدل محسوب میشود، زیرا هدف اصلی پیشگیری از آسیب فوری به فرد است.
در این مرحله، مداخلهگر باید میزان خطر خودکشی یا رفتارهای آسیبزا را ارزیابی کند. برای این کار معمولاً از پرسشهای مستقیم و غیرمستقیم استفاده میشود تا سطح تهدید مشخص شود. علاوه بر ارزیابی خطر، مداخلهگر باید وسایل بالقوه برای آسیب رساندن به خود را شناسایی و اقدامات فوری برای ایمن کردن محیط را انجام دهد.
به عنوان مثال، اگر فرد دسترسی به داروهای خطرناک یا اشیاء تیز دارد، باید این وسایل موقتاً از دسترس او خارج شود.
همچنین در این مرحله ممکن است نیاز باشد تا خانواده، دوستان یا شبکه حمایتی فرد در جریان قرار بگیرند و اقدامات پیشگیرانه انجام شود.
تضمین ایمنی نه تنها جان فرد را حفظ میکند بلکه زمینه را برای ایجاد ارتباط مؤثر و حمایت روانی فراهم میکند.
مرحله سوم، ارائه حمایت است.
ارائه حمایت روانی و عاطفی یکی از کلیدهای موفقیت در مدیریت بحران است.
فردی که در بحران قرار دارد ممکن است احساس تنهایی، ناامیدی و عدم فهمیده شدن داشته باشد.
در این مرحله، مداخلهگر با ایجاد یک فضای امن و غیرقضاوتی، همدلی و شنیدن فعال را ارائه میدهد.
مهم است که مداخلهگر از قضاوت یا نصیحت مستقیم خودداری کند و به جای آن، احساسات فرد را تأیید کند و نشان دهد که درک میشود.
تحقیقات نشان داده است که احساس حمایت و فهمیده شدن، توان مقابله فرد با بحران را به شدت افزایش میدهد و میتواند گام مهمی در کاهش خطر خودکشی باشد.
حمایت روانی ممکن است شامل گفتگو، ارائه اطلاعات دقیق، کمک به تنظیم احساسات و تشویق به استفاده از منابع حمایتی باشد.
مرحله چهارم، بررسی گزینهها است.
در این مرحله، مداخلهگر با فرد به بررسی راهکارها و منابع موجود برای مقابله با بحران میپردازد.
این منابع میتوانند شامل خانواده، دوستان، گروههای حمایتی، مشاوران حرفهای، مراکز درمانی یا تکنیکهای مقابلهای فردی باشند.
هدف این مرحله کمک به فرد برای دیدن راهکارهای مختلف و احساس کنترل بیشتر بر وضعیت است.
بررسی گزینهها باعث میشود فرد دریابد که تنها نیست و میتواند از شبکه حمایتی خود برای عبور از بحران استفاده کند. این مرحله همچنین فرصتی است برای شناسایی نقاط قوت فرد و تواناییهای او در مواجهه با مشکلات، که میتواند اعتماد به نفس و امیدواری او را تقویت کند.
مرحله پنجم، تهیه برنامه است.
پس از شناسایی منابع و گزینهها، مداخلهگر و فرد با هم یک برنامه کوتاهمدت و عملی برای تضمین ایمنی و مدیریت بحران طراحی میکنند.
این برنامه معمولاً شامل اقداماتی است که فرد باید برای کاهش خطر خودکشی انجام دهد، مانند تماس با یک فرد قابل اعتماد، حضور در جلسات مشاوره، استفاده از تکنیکهای آرامسازی یا پیگیری درمان دارویی. برنامه باید واضح، قابل اجرا و واقعی باشد تا فرد بتواند به راحتی آن را دنبال کند.
طراحی برنامه به فرد حس کنترل و امنیت میدهد و نشان میدهد که بحران قابل مدیریت است و راهکارهای مشخصی برای آن وجود دارد.
مرحله ششم و نهایی، دریافت تعهد است.
در این مرحله، مداخلهگر تلاش میکند تا فرد تعهد شفاهی یا کتبی برای اجرای برنامه ایمنی و ادامه درمان بدهد.
این تعهد میتواند به صورت وعده برای تماس با یک مشاور در زمان اضطراری، پیگیری جلسات درمانی یا پایبندی به تکنیکهای مقابلهای باشد.
دریافت تعهد نه تنها مسئولیتپذیری فرد را افزایش میدهد بلکه موجب میشود که برنامه تدوین شده به صورت واقعی اجرا شود. مطالعات نشان دادهاند که زمانی که فرد متعهد میشود اقدامات ایمنی را انجام دهد، احتمال کاهش خطر خودکشی و موفقیت مداخله به شکل قابل توجهی افزایش مییابد.
استفاده از مدل شش مرحلهای مداخله در بحران مزایای متعددی دارد.
این مدل به مداخلهگران کمک میکند تا فرایند مدیریت بحران را به صورت ساختاریافته دنبال کنند و هیچ مرحله کلیدی را از دست ندهند. همچنین، تمرکز مدل بر ایمنی فوری فرد، حمایت روانی و شناسایی منابع مقابلهای باعث میشود که فرد در طول بحران احساس کنترل و امیدواری بیشتری داشته باشد. یکی دیگر از ویژگیهای مهم این مدل، انعطافپذیری آن است؛ میتوان آن را در محیطهای مختلف مانند مراکز مشاوره، بیمارستانها، مدارس و حتی تماسهای تلفنی اورژانسی به کار برد.
مدل شش مرحلهای مداخله در بحران نه تنها برای پیشگیری از خودکشی بلکه برای مدیریت انواع بحرانهای روانی کاربرد دارد.
افراد در بحران ممکن است با اضطراب شدید، افسردگی، استرس پس از سانحه یا مشکلات خانوادگی مواجه شوند و این مدل میتواند چارچوبی مؤثر برای کمک به آنها فراهم کند.
با پیروی از شش مرحله تعریف مسئله، تضمین ایمنی، ارائه حمایت، بررسی گزینهها، تهیه برنامه و دریافت تعهد، مداخلهگران میتوانند اطمینان حاصل کنند که فرد در بحران به طور مؤثر حمایت شده و مسیر بازگشت به زندگی سالم و پایدار برای او فراهم شده است.
با توجه به اهمیت سلامت روان و پیشگیری از خودکشی، آموزش این مدل به مشاوران، روانشناسان، کارکنان بهداشت و حتی افراد جامعه اهمیت ویژهای دارد.
دانستن مراحل و تکنیکهای عملی هر بخش، میتواند به کاهش حوادث ناگوار و افزایش کیفیت زندگی افراد کمک کند. به همین دلیل، مدل شش مرحلهای مداخله در بحران به عنوان یک ابزار علمی، کاربردی و قابل اعتماد در سطح جهانی شناخته شده است و استفاده از آن به عنوان استاندارد در مراکز روانشناسی و پیشگیری از خودکشی توصیه میشود.
مدل شش مرحلهای مداخله در بحران (Gilliland & James, 1997) برای مدیریت بحرانهای خودکشی طراحی شده است و بهطور مستقیم و غیرمستقیم به افزایش تابآوری در برابر خودکشی (Suicide Resilience) نیز کمک میکند.
این مدل به فرد کمک میکند تا از احساس درماندگی به احساس کنترل برسد، از ناامیدی به امید حرکت کند و از بحران به رشد روانی دست یابد.
با تکرار استفاده از این مدل در موقعیتهای مختلف، فرد بهتدریج مهارتهای ذهنی و هیجانی لازم برای مقابله با استرس و بحران را درونی میکند.
مفهوم تاب آوری خودکشی در سال 2004 توسط عثمان و همکاران پیشنهادشده است و این شامل ارزیابی عواملی است که از افراد در برابر افکار و رفتارهای خودکشی محافظت می کند.
تاب آوری خودکشی به توانایی حفظ عملکرد طبیعی علیرغم قرار گرفتن در معرض عوامل استرس زا و ناملایمات اشاره دارد که معمولاً منجر به رفتار خودکشی می شود.تاب آوری خودکشی در مورد درک عوامل محافظت کننده صحبت میکند
تاب آوری خودکشی به توانایی حفظ عملکرد طبیعی علیرغم قرار گرفتن در معرض عوامل استرس زا و ناملایمات اشاره دارد که معمولاً منجر به رفتار خودکشی می شود.
به عبارت دیگر، تاب آوری خودکشی به ظرفیت افراد برای مقابله با افکار و اقدامات خودکشی گفته می شود.
تاب آوری خودکشی بر شناسایی نقاط قوت، تقویت امید و ایجاد فرصت هایی برای تغییرات مثبت در افرادی که با افکار خودکشی مواجه هستند، تمرکز دارد.برخی از مؤلفه های کلیدی تاب آوری به خودکشی شامل حمایت اجتماعی، راهبردهای مقابله، سرمایه روانشناختی، معنای زندگی، و انعطاف پذیری شناختی است.
مطالعات نشان داده است که توانایی بیشتر در ابراز عاطفه مثبت، کاهش استفاده از فناوری نوین دیجیتال، و عدم استفاده از خودزنی و مصرف مواد برای مقابله با تاب آوری به خودکشی در بزرگسالان جوان مرتبط بوده است.
رفتارهای خودکشی شامل طیف وسیعی از اقداماتی است که می تواند منجر به مرگ فرد شود، مانند آسیب رساندن به خود یا مصرف بیش از حد مواد مخدر. این رفتارها اغلب با شرایط مختلف سلامت روان مانند افسردگی، اختلال دوقطبی و سوء مصرف مواد مرتبط هستند.
۲ بازدید
۱ امتیاز
۰ نظر
نظرات کاربران
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !