اما توانمندسازی بیننسلی تنها در سطح خانواده یا جامعه کافی نیست، بلکه سیاستگذاری کلان نیز نقش حیاتی دارد. دولتها باید عدالت بیننسلی را در تصمیمگیریهای خود در نظر بگیرند. برای نمونه در موضوع بازنشستگی، نباید فشار مالی بیش از حد بر دوش جوانان قرار گیرد. در مسائل زیستمحیطی نیز باید تصمیمها به گونهای باشد که منابع طبیعی برای نسلهای آینده حفظ شوند. مشارکت دادن جوانان در شوراهای مشورتی و تصمیمگیریهای حکومتی نیز بخشی از همین رویکرد است.
مزایای توانمندسازی بیننسلی بسیار گسترده است. برای جوانان این فرایند به معنای دسترسی به منابع، شبکهها و راهنماییهای ارزشمند است. جوانان با داشتن مربی و الگو میتوانند سریعتر مسیر موفقیت را طی کنند. برای سالمندان نیز توانمندسازی باعث میشود احساس کنند هنوز مفید هستند و جامعه به تجربهی آنها نیاز دارد. این امر از انزوای اجتماعی و مشکلات روانی در سنین بالا میکاهد. برای جامعه در کل، توانمندسازی بیننسلی انسجام بیشتری ایجاد میکند، تبعیض سنی را کاهش میدهد و زمینهی نوآوری را فراهم میسازد.
با وجود همهی مزایا، توانمندسازی بیننسلی با چالشهایی هم روبهروست. یکی از مهمترین آنها سنگرایی یا همان کلیشههای منفی دربارهی سن است. گاهی جوانان بهعنوان نسلی کمتجربه و غیرمسئول شناخته میشوند و سالمندان هم بهعنوان افرادی ناتوان و کند تصور میگردند. این دیدگاهها مانع اصلی همکاری میان نسلهاست. همچنین فشارهای اقتصادی و رقابت بر سر مشاغل میتواند زمینهساز تعارض شود. شکاف دیجیتال میان نسلها نیز به جدایی بیشتر دامن میزند. تفاوتهای فرهنگی در سبک زندگی، ارزشها و انتظارات میان نسلها گاه باعث سوءتفاهم میشود. نبود سیاستهای بلندمدت و پایدار برای عدالت بیننسلی نیز مشکل دیگری است.
با این حال نمونههای موفق نشان میدهد که توانمندسازی بیننسلی عملی و قابل تحقق است. در اروپا مراکز یادگیری بیننسلی ایجاد شدهاند که در آن کودکان و سالمندان در کنار هم آموزش میبینند. در آفریقا فلسفهی اوبونتو، که بر همبستگی و مسئولیت جمعی تأکید دارد، الهامبخش روابط میان نسلهاست.
جنبشهای اقلیمی جوانان در سراسر جهان نیز نشان دادهاند که وقتی جوانان و بزرگترها در یک مسیر قرار میگیرند، تغییرات بزرگی رخ میدهد. در ژاپن نیز طرحهای مسکن مشترک میان سالمندان و دانشجویان تجربهای موفق در ایجاد ارتباط بیننسلی بوده است.
برای آینده، توانمندسازی بیننسلی باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. با گسترش هوش مصنوعی، تغییرات اقلیمی، مهاجرتهای گسترده و تحولات جمعیتی، نیاز به همبستگی نسلی بیشتر خواهد شد. جوامعی موفق خواهند بود که بتوانند جوانان را صاحب صدا و اختیار کنند، سالمندان را بهعنوان منبع تجربه حفظ نمایند و نظامهای حمایتی پایدار برای همهی مراحل زندگی ایجاد کنند.
عفت حیدری فرهنگ یار تاب آوری در ادامه تاکیدکرده است توانمندسازی بیننسلی در نهایت چیزی فراتر از یک سیاست اجتماعی است؛ این یک دیدگاه انسانی است که بر پایهی عدالت، همبستگی و آیندهنگری استوار است.
اگر بخواهیم جهانی پایدار و انسانیتر بسازیم، باید بپذیریم که سرنوشت نسلها به هم گره خورده است. ما جهانی را از پیشینیان به ارث بردهایم و مسئولیت داریم آن را برای آیندگان بهتر کنیم. هر قدمی که امروز برای توانمندسازی نسلها برداشته شود، آیندهای روشنتر برای همه خواهد ساخت.
توانمندسازی بیننسلی و تقویت تابآوری اجتماعی و فرهنگی
توانمندسازی بیننسلی به معنای بهاشتراکگذاری آگاهانهی دانش، مهارتها و منابع میان نسلهای مختلف است؛ فرآیندی که در آن هم نسلهای جوان و هم نسلهای مسنتر امکان شکوفایی پیدا میکنند. این تبادل یکطرفه نیست، بلکه نوعی شراکت دوسویه است که هر نسل تواناییهای ویژهی خود را به میان میآورد.
زمانی که این روند بهطور مستمر اجرا شود، به ستون اصلی تابآوری اجتماعی و فرهنگی تبدیل میگردد و به جوامع کمک میکند تغییرات را بپذیرند، بحرانها را پشت سر بگذارند و هویت خود را حفظ کنند.
یکی از مهمترین نقشهای توانمندسازی بیننسلی در تابآوری، انتقال دانش و تجربه است.
نسلهای مسنتر حامل حافظهی فرهنگی، خرد سنتی و تجربههای تاریخیاند، در حالی که نسلهای جوان خلاقیت، آشنایی با فناوری و انعطافپذیری را به میدان میآورند.
پیوند این دو سرمایه باعث میشود جامعه هم تداوم داشته باشد و هم توانایی تحول پیدا کند.
نمونهی بارز آن را میتوان در جوامع بومی دید که دانش سنتی دربارهی محیطزیست را با علم روز ترکیب میکنند و در برابر تغییرات اقلیمی بهتر تاب میآورند.
بُعد دیگر این فرایند، تقویت انسجام اجتماعی است.
همکاری میان نسلها سبب کاهش کلیشهها و شکافهای سنی میشود.
وقتی جوانان حمایت سالمندان را احساس کنند و سالمندان نیز حضور و ارزش خود را در جامعه ببینند، اعتماد و همبستگی افزایش مییابد.
این پیوندها همان شبکههای حمایتیاند که در بحرانها فعال میشوند.
در شرایطی مانند بلایای طبیعی یا بحرانهای اقتصادی، جوامعی که پیوند بیننسلی قوی دارند، سریعتر بسیج میشوند و بهتر از همدیگر حمایت میکنند.
توانمندسازی بیننسلی همچنین در حفظ هویت و میراث فرهنگی نقش اساسی دارد.
زبانها، آیینها و هنرها غالباً از طریق نسلها منتقل میشوند.
اگر این انتقال تقویت نشود، بسیاری از ارزشهای فرهنگی در معرض فراموشی قرار میگیرند. در عین حال، جوانان با بازآفرینی و نوآوری در این سنتها، آنها را با زمانهی جدید سازگار میکنند.
این تعادل میان حفظ و نوآوری باعث میشود فرهنگ زنده و پویا باقی بماند.
توانمندسازی بیننسلی تابآوری روانی ایجاد میکند.
جوانان با داشتن مربی و راهنما اعتماد به نفس و احساس تعلق پیدا میکنند و سالمندان با انتقال تجربههای خود احساس معنا و هدف خواهند داشت.
این وضعیت رفاه روانی جمعی را افزایش میدهد و جوامع را در برابر عدم قطعیتها مقاومتر میسازد.
توانمندسازی بیننسلی ابزاری برای عدالت میان نسلهاست و محرکی مهم برای تابآوری اجتماعی و فرهنگی نیز محسوب میشود.
این رویکرد با پیوند خرد گذشته و خلاقیت آینده، سازگاری، انسجام و تداوم را برای جوامع به ارمغان میآورد؛ ویژگیهایی که برای موفقیت در جهانی پرتحول حیاتیاند.

۶ بازدید
۰ امتیاز
۰ نظر
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !