حمایتهای روانشناختی در بحران به مجموعه اقداماتی گفته میشود که با هدف کاهش آسیبهای روحی، تقویت توان مقابلهای و بازگرداندن تعادل روانی افراد یا جوامع آسیبدیده صورت میگیرد. این اقدامات بهویژه در شرایطی مانند بلایای طبیعی، جنگها، حوادث صنعتی، همهگیریها و بحرانهای اجتماعی اهمیت ویژهای پیدا میکنند.
دکترمحمدرضامقدسی مشاور عالی ماموریت ملی تاب آوری
بحرانها اغلب باعث ایجاد شوک عاطفی، اضطراب، افسردگی و حتی اختلال استرس پس از سانحه (Post-Traumatic Stress Disorder – PTSD) میشوند.
در این شرایط، حمایتهای روانشناختی نهتنها به کاهش علائم منفی کمک میکند، بلکه بستری برای رشد و تاب آوری فردی و جمعی فراهم میآورد.
در مدیریت بحران، زمان یک عامل حیاتی است.
هرچه مداخلات روانشناختی زودتر آغاز شوند، احتمال تثبیت آسیبهای روانی کاهش مییابد و روند بازگشت به حالت عادی سریعتر خواهد بود.
مداخله فوری شامل اقداماتی مانند Psychological First Aid (کمکهای اولیه روانشناختی) است که با هدف آرامسازی، ایجاد حس امنیت، تأمین اطلاعات درست و حمایت عاطفی انجام میشود.
این رویکرد از تشدید علائم روانی جلوگیری میکند و زمینهساز افزایش تاب آوری در مراحل بعدی نیز هست.
دانشگاهها، سازمانهای امدادی و تیمهای تخصصی بحران در سراسر جهان از این مدل به عنوان استاندارد طلایی مداخلات اولیه استفاده میکنند.
تکنیکها و ابزارهای حمایت روانشناختی
حمایتهای روانشناختی در بحران میتوانند از طریق روشهای مختلفی اجرا شوند، از جمله جلسات مشاوره فردی و گروهی، برنامههای بازپروری روانی (Psychosocial Rehabilitation)، آموزش مهارتهای مقابلهای و کارگاههای تقویت تاب آوری. در بحرانهای بزرگ، استفاده از رسانهها برای ارائه آموزشهای روانی به عموم مردم نیز روشی مؤثر است.
بهعنوان مثال، آموزش تکنیکهای تنفس عمیق، مدیتیشن و بازسازی شناختی میتواند به کاهش اضطراب و بازگرداندن حس کنترل کمک کند.
در این میان، ابزارهای ارزیابی روانی مانند پرسشنامههای اضطراب، افسردگی و تاب آوری به متخصصان امکان میدهند پیشرفت مراجعان را بهطور کمی پایش کنند.
آنچه که مسلم است و بایستی مد نظر واقع شود حمایتهای روانشناختی در بحران فرآیندی چندبعدی است که میتواند از طریق روشهای متنوع و متناسب با نیازهای فرد یا گروه اجرا شود.
یکی از مهمترین این روشها، جلسات مشاوره فردی و گروهی است.
در مشاوره فردی، تمرکز بر بررسی دقیق شرایط روانی فرد، شناسایی عوامل استرسزا، و ارائه راهکارهای شخصیسازیشده برای مدیریت هیجانات و بازسازی تعادل روانی قرار دارد.
این رویکرد به مراجع کمک میکند احساس امنیت، کنترل و امید را دوباره به دست آورد.
در مقابل، مشاوره گروهی فرصتی برای تعامل با افرادی که تجربههای مشابهی از بحران داشتهاند فراهم میآورد.
این فضا احساس تنهایی و انزوا را کاهش میدهد و امکان یادگیری راهکارهای مؤثر از دیگران و تقویت شبکههای حمایتی اجتماعی را نیز فراهم میکند.
دکتر محمدرضا مقدسی مشاور عالی ماموریت ملی تاب آوری در ادامه آورده است که ترکیب مشاوره فردی و گروهی در شرایط بحرانی میتواند به شکل قابل توجهی سطح تاب آوری را ارتقا دهد، زیرا فرد هم از حمایت تخصصی بهرهمند میشود و هم از تجربههای مشترک دیگران نیرو میگیرد.
علاوه بر مشاوره، برنامههای بازپروری روانی (Psychosocial Rehabilitation) ، آموزش مهارتهای مقابلهای و برگزاری کارگاههای تقویت تاب آوری نیز از ابزارهای مهم حمایت روانشناختی به شمار میآیند.
بازپروری روانی با هدف بازگرداندن فرد به سطح مطلوب عملکرد اجتماعی، شغلی و هیجانی طراحی میشود و معمولاً شامل آموزش مهارتهای زندگی، مدیریت استرس، بهبود روابط بینفردی و افزایش خودکارآمدی است.آموزش مهارتهای مقابلهای نیز به افراد کمک میکند تا در برابر فشارها و تنشهای بحران واکنشهای سالمتری نشان دهند؛ این مهارتها میتوانند شامل تکنیکهای آرامسازی، بازسازی شناختی، حل مسئله و مدیریت زمان باشند.
از سوی دیگر، کارگاههای تقویت تاب آوری معمولاً در محیطهای گروهی برگزار میشوند و با ایجاد تمرینهای عملی، داستانگویی، شبیهسازی موقعیتهای بحرانی و آموزش راهبردهای انعطافپذیری ذهنی، افراد را برای مواجهه بهتر با بحرانهای آینده آماده میکنند.
ترکیب و مجموعه ای از این روشها، با در نظر گرفتن شرایط فرهنگی و اجتماعی هر جامعه، میتواند بهطور پایدار موجب ارتقای سلامت روان، بازگشت به زندگی عادی و افزایش توان مقابلهای در برابر بحرانهای بعدی شود.
نقش تاب آوری در کاهش پیامدهای روانی بحران
تاب آوری یک عامل و شاخص در تعیین میزان موفقیت مداخلات روانشناختی در بحران مطرح است.
افرادی که پیش از بحران، مهارت و ظرفیتهایی مانند انعطافپذیری شناختی، توانایی حل مسئله، شبکه حمایتی قوی و مهارتهای خودتنظیمی هیجانی را دارند، معمولاً در مواجهه با حوادث آسیبزا عملکرد بهتری دارند.
حمایتهای روانشناختی باید با هدف تقویت این مهارتها طراحی شوند تا فرد یا جامعه بتواند پس از بحران به حالت اولیه بازگردد و حتی رشد و پیشرفت بیشتری را تجربه کند.
آنچه که مهم است مد نظر واقع شود این است که بدانیم حمایت روانشناختی در بحران تنها وظیفه روانشناسان یا مشاوران نیست، بلکه به ساختارهای اجتماعی و سازمانی نیاز دارد.
نهادهایی مانند مدارس، محلهای کار، انجمنهای محلی و سازمانهای غیرانتفاعی باید سیاستها و برنامههایی برای ارتقای تاب آوری اعضای خود تدوین کنند.
برای مثال، آموزش مدیران مدارس در زمینه شناسایی علائم استرس و ارجاع سریع دانشآموزان به خدمات مشاوره میتواند از بروز مشکلات جدی جلوگیری کند.
سازمانهای محل کار باید برنامههایی برای حمایت روانی کارکنان در زمان بحران اجرا کنند، مانند برگزاری جلسات گروهی، ارائه خدمات مشاوره تلفنی و آموزش مهارتهای مدیریت استرس.
چالشها و موانع در ارائه حمایتهای روانشناختی
با وجود اهمیت حمایتهای روانشناختی، چالشهایی نیز در مسیر اجرای مؤثر آنها وجود دارد.
کمبود نیروی متخصص، محدودیت منابع مالی، نبود آگاهی عمومی، و گاهی مقاومت فرهنگی در استفاده از خدمات روانشناسی، موانعی جدی به شمار میروند.
در برخی جوامع، مراجعه به روانشناس یا مشاور هنوز با انگ اجتماعی (Social Stigma) همراه است، که این موضوع مانع دریافت بهموقع خدمات حمایتی میشود.
یکی از راهکارهای رفع این موانع، استفاده از آموزش عمومی و کمپینهای آگاهیبخشی درباره اهمیت سلامت روان و تاب آوری در بحرانها است.
دکتر محمدرضامقدسی در ادامه آورده است بخش عمدهای از حمایتهای روانشناختی در بحران، در بستر فرهنگ و ارزشهای اجتماعی جامعه شکل میگیرد، زیرا فرهنگ تعیینکننده نگرش افراد به بحران، شیوه واکنش به آن و حتی نوع جستجوی کمک و یاری جویی است.
در واقع، هر جامعهای دارای چارچوبهای فرهنگی خاصی است که بر ادراک بحران، تفسیر آن و شیوههای مواجهه با پیامدهای روانی آن اثر میگذارد.
فرهنگ میتواند منبع قدرت باشد؛ ارزشهایی مانند همبستگی اجتماعی، مسئولیتپذیری جمعی و احترام به بزرگترها در بسیاری از جوامع، بستر مناسبی برای ارائه حمایتهای روانی در بحران ایجاد میکنند.
لذا بنظر میرسد هرگونه مداخله روانشناختی مؤثر باید با درک عمیق از ویژگیها و حساسیتهای فرهنگی جامعه هدف طراحی و اجرا شود.
فرهنگ همچنین بر شکل و محتوای خدمات روانشناختی در بحران تأثیر مستقیم دارد.
برای نمونه، در جوامعی که نقش خانواده و اجتماع پررنگ است، حمایتهای روانی ممکن است بیشتر در قالب شبکههای غیررسمی ارائه شود، مانند حمایتهای عاطفی و معنوی توسط اعضای خانواده، رهبران مذهبی یا گروههای محلی. در چنین بافتی، برنامههای بازپروری روانی و آموزش مهارتهای مقابلهای باید با مشارکت فعال این گروهها و با زبانی سازگار با باورها و ارزشهای آنها اجرا شود.
مطالعات نشان داده است در جوامع مذهبی، ترکیب آموزههای معنوی با تکنیکهای رواندرمانی میتواند سطح تاب آوری افراد را بهطور چشمگیری ارتقا دهد.
علاوه بر این، فرهنگ میتواند نقش تعیینکنندهای در فرآیند بازیابی روانی پس از بحران داشته باشد.
خاتمه کلام اینکه موفقیت حمایتهای روانشناختی در بحران تا حد زیادی به توانایی طراحان برنامهها در تلفیق دانش روانشناسی با ظرفیتهای فرهنگی جامعه بستگی دارد.
نادیده گرفتن این بستر فرهنگی میتواند باعث کاهش مشارکت افراد، بیاعتمادی به خدمات و حتی شکست مداخلات شود، در حالی که استفاده هوشمندانه از آن، بحران را به فرصتی برای تقویت انسجام اجتماعی و افزایش تاب آوری جمعی تبدیل میکند.

۸ بازدید
۰ امتیاز
۰ نظر
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !