زهرا نیازاده ، روانشناس ومترجم
سلامت اجتماعی یکی از ابعاد اصلی سلامت انسان است که به توانایی فرد برای برقراری روابط مثبت، مؤثر و متعادل با دیگران و مشارکت فعال در جامعه اشاره دارد.
مطابق تعریف سازمان جهانی بهداشت (WHO)، سلامت تنها فقدان بیماری نیست، بلکه شامل رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی نیز میشود، که سلامت اجتماعی بخش مهمی از آن است. سلامت اجتماعی شامل مهارتهای ارتباطی، توانایی همدلی، مدیریت تعارضها، رعایت هنجارها و قوانین اجتماعی و مسئولیتپذیری در قبال دیگران است. افراد دارای سلامت اجتماعی بالا قادرند در محیطهای خانوادگی، کاری و اجتماعی بهخوبی تعامل کنند، احساس تعلق و اعتماد متقابل ایجاد کنند و در حل مسائل جمعی مشارکت داشته باشند.
این ویژگیهاکیفیت زندگی فرد را افزایش میدهند و به ایجاد محیطی امن، حمایتگر و همدل در جامعه کمک میکنند. پژوهشها نشان میدهند که سلامت اجتماعی با کاهش تنشها، افزایش رضایت از زندگی و ارتقای سلامت روان مرتبط است و میتواند اثرات مثبتی بر سلامت جسمی نیز داشته باشد.
از دیدگاه جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی، سلامت اجتماعی به سرمایه اجتماعی و انسجام جامعه نیز مرتبط است.
جوامعی که اعضای آن از سطح بالایی از اعتماد، همکاری و همبستگی اجتماعی برخوردارند، کمتر با خشونت، انزوا و آسیبهای اجتماعی مواجه میشوند.
عوامل مؤثر بر سلامت اجتماعی شامل خانواده، مدرسه، فرهنگ، سیاستهای اجتماعی و فرصتهای اقتصادی است. خانواده و مدرسه با آموزش مهارتهای اجتماعی و ارزشهای اخلاقی، فرد را برای زندگی اجتماعی سالم آماده میکنند.
سیاستها و ساختارهای جامعه نیز با ایجاد عدالت، فرصتهای برابر و امنیت اجتماعی زمینه رشد سلامت اجتماعی را فراهم میکنند.
مطالعات نشان میدهند که مشارکت اجتماعی، فعالیتهای داوطلبانه و حمایت از دیگران، علاوه بر تقویت سلامت اجتماعی، موجب افزایش احساس رضایت، تابآوری و کیفیت زندگی افراد میشود.
بنابراین، سلامت اجتماعی هم یک هدف فردی و هم یک هدف جمعی است و ارتقای آن نیازمند تعامل میان فرد، خانواده و جامعه است تا بتوان به جامعهای سالم، همدل و پایدار دست یافت (WHO, 1948; Putnam, 2000; Berkman & Glass, 2000).
ارتقای تاب آوری و سلامت اجتماعی در جوامع، فرآیندی پیچیده و چندبعدی است که بدون بهرهگیری از سرمایههای اجتماعی و مشارکت فعال مردم به سرانجام مطلوب نخواهد رسید.
تجربههای جهانی و ملی به روشنی نشان داده است که هرگاه برنامههای توسعه اجتماعی و بهداشتی بدون حضور و همکاری مستقیم مردم طراحی و اجرا شدهاند،
پایداری و اثربخشی آنها محدود و موقتی بوده است. مشارکت مردمی نه تنها به معنای کمکهای مالی یا حضور در پروژههاست، بلکه فرآیندی عمیق از تعامل، تصمیمگیری جمعی، همفکری و همدلی است که روح جامعه را به حرکت درمیآورد.
وقتی مردم خود را بخشی از راهحل بدانند، احساس تعلق اجتماعی افزایش مییابد، و این احساس تعلق یکی از مهمترین زیرساختها برای تقویت تاب آوری و ارتقای سلامت اجتماعی به شمار میرود.
مشارکت فعالانه، پیوندهای اجتماعی را مستحکم میکند، اعتماد متقابل را افزایش میدهد و یک شبکه حمایتگر ایجاد میکند که در مواجهه با بحرانها، از فروپاشی ساختارهای اجتماعی جلوگیری میکند.
ساختارمند بودن مشارکتها؛ سازمانهای مردمنهاد به عنوان موتور محرک تاب آوری
یکی از کارآمدترین شکلهای مشارکت مردمی در حوزه تاب آوری و سلامت اجتماعی، فعالیت در قالب تشکلهای ساختارمند مانند سازمانهای مردمنهاد (NGOها) و مؤسسات خیریه است.
این نهادها با دارا بودن ساختار قانونی، اهداف مشخص، برنامهریزی دقیق و شبکهای از داوطلبان، میتوانند به عنوان پل ارتباطی میان دولت، جامعه و بخش خصوصی عمل کنند. سازمانهای مردمنهاد قادرند نیازهای واقعی جامعه را شناسایی کرده، برای آنها برنامهریزی کنند و منابع را به شکلی بهینه به کار گیرند.
در بسیاری از کشورها، این سازمانها نقش کلیدی در آموزش عمومی، پیشگیری از بیماریها، ارائه خدمات حمایتی و توانمندسازی اقشار آسیبپذیر ایفا میکنند.
در ایران نیز، تجربه نشان داده است که وقتی سمنها در فرآیندهای تصمیمگیری و اجرایی حوزه بهداشت و رفاه اجتماعی حضور دارند، کیفیت خدمات ارتقا یافته و حس مالکیت اجتماعی نسبت به پروژهها افزایش مییابد.
این امر نه تنها باعث بهبود سلامت اجتماعی میشود، بلکه ظرفیت جامعه برای مقابله با بحرانها و بازگشت سریع به شرایط عادی را نیز بالا میبرد، که همان مفهوم عینی تاب آوری است.
مشارکت غیرساختارمند؛ ظرفیت پنهان محلات برای ارتقای سلامت اجتماعی
اگرچه سازمانهای مردمنهاد ستونهای اصلی مشارکت ساختارمند هستند، اما مشارکتهای غیرساختارمند و خودجوش مردمی نیز در ارتقای تاب آوری و سلامت اجتماعی نقشی انکارناپذیر دارند.
در محلات و روستاها، بسیاری از فعالیتهای داوطلبانه و حمایتی بدون ثبت رسمی یا ساختار سازمانی شکل میگیرند؛ مانند گروههای همیاری محلی، شبکههای دوستان و همسایگان، یا تیمهای داوطلبی که در زمان بحرانها به کمک نیازمندان میشتابند.
این فعالیتها، هرچند پراکنده و گاه کوتاهمدت، به دلیل نزدیکی عاطفی و جغرافیایی افراد، قدرت واکنش سریع و مؤثر دارند.
فرهنگ همسایگی، روحیه نوعدوستی و عِرق محلی، منابع ارزشمندی هستند که میتوانند در صورت حمایت و هدایت مناسب، به ظرفیتهای پایدار برای توسعه سلامت اجتماعی تبدیل شوند.
در شرایطی مانند بحرانهای طبیعی، شیوع بیماریها یا مشکلات اقتصادی، این شبکههای غیررسمی میتوانند اولین خط دفاعی جامعه باشند و با سرعت و انعطافپذیری بالا، حمایتهای ضروری را فراهم کنند.
پیوند تاب آوری و سلامت اجتماعی با آموزش و آگاهی عمومی
یکی از پیشنیازهای مهم برای تقویت تاب آوری و سلامت اجتماعی، آموزش و افزایش آگاهی عمومی است. هرچقدر دانش و درک مردم نسبت به موضوعات سلامت، بهداشت روان، پیشگیری از بیماریها و مهارتهای زندگی بالاتر باشد، توانایی آنها برای مواجهه با چالشها و بحرانها نیز بیشتر میشود. آموزش مهارتهای ارتباطی، حل تعارض، مدیریت استرس و تصمیمگیری جمعی، بستر مناسبی برای گسترش مشارکت اجتماعی فراهم میآورد.
دولتها، رسانهها، دانشگاهها و حتی مدارس میتوانند با برنامهریزی منسجم، محتوای آموزشی کاربردی را در دسترس عموم قرار دهند. وقتی مردم بیاموزند که چگونه در کنار هم مشکلات را حل کنند و در برابر آسیبها مقاومت نشان دهند، عملاً ظرفیت تاب آوری جامعه افزایش مییابد.
این آموزشها نهتنها باید جنبه نظری داشته باشند، بلکه باید بهصورت عملی و با مشارکت مستقیم مردم اجرا شوند؛ زیرا تجربه عملی، اعتماد به نفس اجتماعی را بالا میبرد و حس توانمندی جمعی را تقویت میکند.
نقش سیاستگذاری و حمایتهای نهادی در پایداری مشارکت مردمی
برای آنکه مشارکتهای مردمی—چه ساختارمند و چه غیرساختارمند—بتوانند بهطور پایدار در خدمت تاب آوری و سلامت اجتماعی باشند، نیازمند سیاستگذاریهای حمایتی، منابع مالی و بسترسازی قانونی هستند.
دولتها باید با تسهیل فرایند ثبت و فعالیت سازمانهای مردمنهاد، ارائه مشوقهای مالیاتی، حمایت حقوقی و فراهم کردن فضای گفتوگو، انگیزه فعالیت اجتماعی را افزایش دهند. همچنین باید سازوکارهایی ایجاد شود که صدای جامعه مدنی بهطور واقعی در تصمیمگیریهای کلان شنیده شود.
تجربه نشان داده است که حمایت رسمی از شبکههای داوطلبانه محلی، نه تنها موجب افزایش کارایی آنها میشود، بلکه به کاهش موازیکاری و هدررفت منابع نیز کمک میکند.
شفافیت در فعالیتها و گزارشدهی به جامعه، اعتماد عمومی را افزایش داده و زمینه را برای گسترش مشارکت فراهم میسازد.
ارتقای تاب آوری و سلامت اجتماعی بدون مشارکت فعال و گسترده مردم، تنها یک شعار خواهد بود.
جامعهای که مردمش خود را در فرآیند توسعه شریک میدانند، در برابر بحرانها و تغییرات، مقاومتر و انعطافپذیرتر خواهد بود.
مشارکت مردمی، چه از طریق سازمانهای مردمنهاد و چه از طریق شبکههای غیررسمی محلی، همچون ریشههایی عمیق، پایداری درخت جامعه را تضمین میکند.
آیندهای که در آن آموزش، آگاهی، همبستگی اجتماعی و سیاستگذاریهای حمایتی همزمان پیش بروند، آیندهای است که در آن هر شهروند نه تنها از سلامت فردی برخوردار است، بلکه خود را مسئول سلامت جمعی میداند. چنین جامعهای، نه تنها از نظر جسمی و روانی سالمتر است، بلکه از لحاظ فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نیز توانمندتر و پایدارتر خواهد بود.
نویسنده کتاب مسیر تاب آوری در خاتمه آورده است سرمایهگذاری بر روی مشارکت مردمی و تقویت ساختارهای آن، سرمایهگذاری بر روی آیندهای روشن و مقاوم برای نسلهای امروز و فردا است.

۲۰ بازدید
۲ امتیاز
۰ نظر
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !