پایگاه جمعیت همیاران
سلامت روان اجتماعی ایران
تجربیات ناتوانی و شکست برای کودکان و نوجوانان؛ ضرورت یا تهدید؟
در دنیای امروز که کودکان و نوجوانان با حجم زیادی از اطلاعات، رقابت‌ها و انتظارات روبه‌رو هستند، بسیاری از والدین و مربیان بر این باورند که باید هرگونه تجربه ناتوانی و شکست را از مسیر رشد فرزندانشان حذف کنند. هدف آن‌ها محافظت از روحیه حساس و نوپای کودک است، اما واقعیت روان‌شناسی رشد نشان می‌دهد که این حذف کامل، می‌تواند به کاهش توان مقابله با مشکلات و ضعف در تاب‌آوری منجر شود.

طیبه سرلک روانشناس و مترجم کتاب تاب آوری کودکان در ادامه آورده است این مهارت بدون تجربه چالش‌ها و حتی شکست‌ها، به‌ندرت درونی می‌شود. به بیان دیگر، اگرچه ناتوانی و شکست ممکن است برای کودک ناخوشایند باشد، اما حذف کامل آن، به معنای حذف فرصت‌های یادگیری نیز هست. این همان نقطه‌ای است که باید مرز بین محافظت و پرورش را با دقت تعریف کرد.

 خطرات حذف کامل شکست از تجربه کودکان

وقتی کودکان و نوجوانان هرگز با موقعیتی روبه‌رو نمی‌شوند که نیازمند مقابله، صبر یا تلاش دوباره باشد، سیستم روانی آن‌ها برای مواجهه با واقعیت‌های پیچیده زندگی آماده نمی‌شود. تصور کنید نوجوانی که همیشه در مدرسه بالاترین نمره را گرفته و هرگز شکست را تجربه نکرده، در نخستین شکست شغلی یا عاطفی خود چگونه واکنش نشان می‌دهد؟

نبود تجربه‌های کوچک و کنترل‌شده شکست، می‌تواند به فروپاشی اعتمادبه‌نفس، اضطراب شدید، و حتی انزوای اجتماعی منجر شود. در مقابل، مواجهه تدریجی و متعادل با ناکامی‌ها باعث می‌شود نوجوان مهارت‌های حل مسئله و **تاب‌آوری** خود را ارتقا دهد. این فرآیند همانند واکسیناسیون روانی عمل می‌کند؛ یعنی کودک با دوزهای کوچک شکست، سیستم روانی خود را برای بحران‌های واقعی زندگی مقاوم می‌سازد.

نقش خانواده و مدرسه در پرورش تاب‌آوری

خانواده و مدرسه دو نهاد کلیدی در شکل‌دهی شخصیت و تاب‌آوری کودکان و نوجوانان هستند. خانواده می‌تواند با ایجاد فضایی امن برای بیان احساسات و اشتباهات، به فرزندان بیاموزد که شکست نه پایان راه، بلکه بخشی از فرآیند یادگیری است. مدرسه نیز با طراحی برنامه‌های آموزشی و فعالیت‌هایی که شامل چالش و حل مسئله باشد، می‌تواند بستر رشد این مهارت را فراهم کند. برای مثال، در فعالیت‌های گروهی که احتمال پیروزی و شکست هر دو وجود دارد، کودک یاد می‌گیرد که نتایج منفی نیز بخشی از بازی زندگی هستند و ارزش او تنها به موفقیت‌های ظاهری محدود نمی‌شود. این تعاملات نه‌تنها مهارت‌های اجتماعی را تقویت می‌کند، بلکه پایه‌های **تاب‌آوری** را در او محکم می‌سازد.

تفاوت شکست مخرب و شکست سازنده

یکی از نکات مهمی که والدین و مربیان باید بدانند، تمایز بین شکست مخرب و شکست سازنده است.
شکست مخرب زمانی رخ می‌دهد که کودک بدون حمایت عاطفی یا ابزار مقابله مناسب، با شکست‌های سنگین و آسیب‌زا مواجه شود.
شکست، مفهومی است که اغلب در ذهن افراد با احساسات منفی، ناامیدی و توقف پیشرفت همراه می‌شود، اما همه شکست‌ها ماهیت یکسانی ندارند.
روان‌شناسان رشد و مربیان آموزشی، شکست را به دو دسته کلی تقسیم می‌کنند:
شکست مخرب و شکست سازنده.
شکست مخرب به تجربه‌ای گفته می‌شود که نه‌تنها به رشد فرد کمکی نمی‌کند، بلکه باعث آسیب‌های روانی، کاهش اعتمادبه‌نفس و حتی تغییر منفی در تصویر ذهنی فرد از خود می‌شود. این نوع شکست معمولاً در شرایطی رخ می‌دهد که فرد فاقد حمایت عاطفی، ابزارهای مقابله، و فرصت جبران باشد. در مقابل، شکست سازنده تجربه‌ای است که هرچند در کوتاه‌مدت ممکن است ناخوشایند باشد، اما با ارائه بازخورد مثبت، حمایت مناسب و امکان تلاش دوباره، به رشد مهارت‌ها، افزایش تاب‌آوری و یادگیری واقعی منجر می‌شود. تمایز این دو نوع شکست، کلید طراحی محیط‌های آموزشی و تربیتی سالم برای کودکان و نوجوانان است.
شکست مخرب معمولاً با شدت بالا، غافلگیری شدید یا نبود فرصت بازسازی همراه است.
برای مثال، اگر یک دانش‌آموز بدون دریافت راهنمایی کافی، در یک امتحان بسیار دشوار با نمره صفر مواجه شود، این تجربه می‌تواند به کاهش شدید انگیزه و احساس بی‌کفایتی منجر شود.
در شکست مخرب، فرد شکست را نه به‌عنوان بخشی طبیعی از فرایند یادگیری، بلکه به‌عنوان برچسبی دائمی بر هویت خود تفسیر می‌کند.
این نوع شکست باعث فعال‌شدن چرخه منفی «ترس از تلاش» می‌شود؛ یعنی فرد به دلیل ترس از تکرار تجربه تلخ، حتی حاضر به امتحان دوباره نمی‌شود.
از نظر روانی، شکست مخرب ممکن است به اضطراب عملکرد، انزوای اجتماعی، یا حتی افسردگی بینجامد.
در این شرایط، نبود حمایت عاطفی و ساختار مناسب، مانع از آن می‌شود که فرد بتواند این تجربه را به فرصتی برای رشد تبدیل کند.
در واقع، شکست مخرب نه‌تنها یادگیری را متوقف می‌کند، بلکه به تدریج توان روانی فرد را برای مواجهه با چالش‌های آینده کاهش می‌دهد.
این نوع شکست می‌تواند باعث سرخوردگی عمیق و بی‌اعتمادی به توانایی‌های خود شود.


در مقابل، شکست سازنده به معنای مواجهه با موانع کوچک و قابل‌مدیریت است، همراه با دریافت بازخورد مثبت و حمایت عاطفی. این نوع تجربه، نه‌تنها به رشد تاب‌آوری کمک می‌کند، بلکه باعث می‌شود کودک شکست را به‌عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد ببیند. بنابراین، هدف باید طراحی موقعیت‌هایی باشد که فرزندان در آن‌ها با چالش روبه‌رو شوند اما همچنان احساس امنیت کنند.

برخلاف شکست مخرب، شکست سازنده با سطحی از چالش همراه است که هم‌زمان امکان یادگیری و جبران را فراهم می‌آورد.
این نوع شکست معمولاً در محیط‌هایی رخ می‌دهد که حمایت روانی و بازخورد سازنده وجود دارد.
برای مثال، اگر نوجوانی در یک مسابقه ورزشی شکست بخورد اما مربی و هم‌تیمی‌هایش او را تشویق کنند و راهکارهای بهبود عملکرد را آموزش دهند، این تجربه به جای ایجاد ترس، انگیزه تلاش بیشتر را ایجاد می‌کند.
شکست سازنده به فرد می‌آموزد که ناکامی یک پایان قطعی نیست، بلکه فرصتی برای بازنگری، یادگیری و رشد شخصی است.
در این نوع شکست، کودک یا نوجوان یاد می‌گیرد که نتایج منفی بخشی از فرایند رسیدن به موفقیت هستند و با تمرین و اصلاح می‌توان به نتایج بهتر دست یافت.
شکست سازنده یکی از ابزارهای مهم در پرورش تاب‌آوری است، زیرا به فرد کمک می‌کند مهارت مقابله با چالش‌ها را به‌صورت واقعی تمرین کند و در آینده، با مشکلات بزرگ‌تر نیز با اعتمادبه‌نفس بیشتری روبه‌رو شود.


تاب‌آوری به‌عنوان مهارت زندگی

اگر بخواهیم در یک جمله اهمیت تاب‌آوری را بیان کنیم، باید گفت: تاب‌آوری پلی است بین سختی‌ها و رشد شخصی. این مهارت، تنها به مقابله با بحران‌ها محدود نمی‌شود، بلکه در تمام عرصه‌های زندگی – از تحصیل و کار گرفته تا روابط اجتماعی – نقش حیاتی دارد. نوجوانی که تاب‌آوری بالایی دارد، در مواجهه با یک امتحان سخت، شکست در تیم ورزشی یا حتی انتقاد دیگران، کمتر دچار فروپاشی روانی می‌شود و سریع‌تر مسیر پیشرفت خود را بازمی‌یابد. بنابراین، آموزش مستقیم این مهارت و فراهم‌کردن تجربه‌های واقعی برای تمرین آن، نه‌تنها برای حال، بلکه برای آینده فرزندان ضروری است.

جمع‌بندی تمام آنچه گفته شد، این است که حذف کامل تجربه‌های ناتوانی و شکست از زندگی کودکان و نوجوانان، هرچند با نیت محافظت انجام می‌شود، اما در واقع، آن‌ها را از تاب آوری بعنوان مهم‌ترین ابزار روانی برای مواجهه با زندگی محروم می‌کند.
برای پرورش نسلی مقاوم و انعطاف‌پذیر، باید محیطی فراهم شود که در آن، فرزندان با موانع کوچک، بازخورد مثبت و حمایت عاطفی روبه‌رو شوند.
این تجربه‌های کنترل‌شده، همان‌طور که عضلات بدن را با تمرین قوی می‌کنیم، عضلات روانی کودک را برای مواجهه با مشکلات واقعی زندگی تقویت می‌کند.
هدف تربیت افرادی است که به‌جای ترس از شکست، از آن به‌عنوان سکوی پرتاب به سمت موفقیت استفاده کنند.


۹ بازدید


۱ امتیاز


۰ نظر
نظرات کاربران


هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !
انسان خوشبخت نمی شود اگر برای خوشبختی دیگران نکوشد !
شما هم می توانید در این کار سهیم باشید ! کمک های مالی شما مایه دلگرمی ماست !
دریافت کمک های مردمی
جمعیت همیاران سلامت روان اجتماعی ایران
جمعیت همیاران سلامت روان با هدف افزایش توانمندی اقشار مختلف جامعه در راستای افزایش سطح سلامت روان و پیشگیری از آسیب های اجتماعی فعالیت می نماید. باور ما بر این است که با افزایش مشارکت جویی و احترام به خرد جمعی و رویکرد تسهیل گرانه می توانیم در ارتقای سطح کیفیت زندگی اقشار جامعه تاثیر داشته باشیم. این سایت با همت و تلاش و پیگیری مستمر جناب آقای حمید بیخسته مدیر روابط عمومی جمعیت همیاران سلامت روان اجتماعی کشور در سال 1395 راه اندازی گردید.
تمامی حقوق محفوظ و متعلق به جمعیت همیاران سلامت روان اجتماعی ایران می باشد .
Copyright © 2015 for HamyaranIran.ir , By SmProgram web Developer , All rights reserved .