تاب آوری هدف اصلی روانشناسی بحران است که به افراد کمک میکند تا در مواجهه با فشار و تنشهای ناشی از بحران، به سرعت به ثبات روانی برسند و توانایی ادامه زندگی را بازیابند.
روانشناسی بحران شاخهای از علم روانشناسی است که به بررسی رفتار، واکنشها، و فرایندهای روانی افراد و جوامع در مواجهه با موقعیتهای بحرانی میپردازد. یک «بحران» به شرایطی گفته میشود که فرد یا جامعه با رویدادی ناگهانی و تهدیدآمیز روبرو میشود که پایههای روانی، اجتماعی و فیزیکی آنها را متزلزل میکند. روانشناسی بحران به صورت تخصصی تلاش میکند تا درک عمیقی از نحوه مقابله، مدیریت و بازسازی روانی افراد پس از این رویدادها ارائه دهد.
روانشناسی بحران به مطالعه واکنشهای روانی انسان در مواجهه با رویدادهای ناگهانی و شدید تلخ مانند رویدادهای طبیعی، بیماریهای همهگیر یا حوادث آسیبزا میپردازد. این حوزه به درک عمیق فرآیندهای درونفردی و بینفردی میپردازد که چگونه افراد در برابر چنین فشارها و مشکلات روانی تابآوری نشان میدهند یا دچار اختلالهای روانی میشوند. بحران میتواند به شدت سلامت روان را تهدید کند و موجب آشفتگی ذهنی، اضطراب و حتی اختلال استرس پس از سانحه گردد. به همین دلیل، مداخلات روانشناختی کوتاهمدت و هدفمند برای کاهش رنج و تقویت بهبود روانی افراد بازمانده از این رویدادها اهمیت دارد.
تابآوری یکی از مفاهیم بنیادین در روانشناسی بحران است که به توانایی افراد و جوامع در مقابله مؤثر با شرایط بحران، کاهش تأثیرات منفی آن و بازگشت به سطح عملکرد اولیه یا حتی فراتر از آن اشاره دارد. هدف اصلی روانشناسی بحران، شناخت و تقویت این تابآوری است تا افراد بتوانند پس از مواجهه با بحرانهایی مانند بلایای طبیعی، بیماریهای همهگیر یا حوادث ناگوار، بهبود روانی و عملکرد اجتماعی خود را بازیابند.
دکتر محمدرضا مقدسی بنیانگذار رسانه تاب آوری با بیان این مطلب که تاب آوری هدف اصلی روانشناسی بحران است وی در ادامه آورده است تقویت تاب آوری روانی نقش مهمی در کاهش علائم اضطرابی و افسردگی پس از تجربه بحران دارد.
روانشناسی بحران بر توسعه مداخلات روانشناختی کوتاهمدت و هدفمند تمرکز دارد که میتواند به کاهش فشارهای روانی و علائم زیر بالینی کمک کند. این مداخلات بهبود تابآوری را تسهیل کرده و از گسترش آسیبهای روانی مزمن جلوگیری میکند. همچنین، روانشناسی بحران شناخت دقیقی از انواع بحرانهای زندگی و پیامدهای آنها برای فرد و جامعه فراهم میآورد، بهگونهای که برنامهریزیهای حمایتی و درمانی بر اساس این شناخت صورت گیرد.
روانشناسی بحران با بهرهگیری از نظریات و روشهای پژوهشی، بهویژه روانشناسی مثبت، به دنبال رشد و ارتقای سلامت روانی افراد در مراحل مختلف مقابله با بحران است؛ شامل آمادهسازی قبل از بحران، پاسخ به بحران و بهبودی پس از بحران. این رویکرد باعث میشود تا افراد نه تنها از آسیبهای روانی مصون بمانند، بلکه پس از بحران نیز بتوانند به مرحلهای از رشد و شکوفایی برسند که تحت عنوان تابآوری روانشناختی شناخته میشود.
تحقیقات نشان داده است که افراد دارای تابآوری، نه تنها کمتر دچار آسیب روانی میشوند بلکه حتی ممکن است پس از بحرانها تجربه رشد و بهبود روانی نیز داشته باشند. بنابراین، در روانشناسی بحران، هدف اصلی تقویت تابآوری فردی و اجتماعی برای مدیریت بهتر فشارهای روانی و تسهیل روند بهبودی است.
این حوزه در ابعاد مختلفی قابل مطالعه است که در ادامه در 8 پاراگراف به تفصیل تشریح میشود.
اولین بعد از روانشناسی بحران، بعد فردی است که در آن رفتار و واکنشهای روانی هر شخص تحت تأثیر بحران مورد بررسی قرار میگیرد. زمانی که انسان با بحران روبرو میشود، استرس، اضطراب، ترس و حتی افسردگی میتوانند علائم رایج باشند. مطالعات نشان دادهاند که مداخلههای روانشناختی، به ویژه درمانهای معنوی، میتواند به مهار استرس و بهبود وضعیت روانی افراد در بحرانهای گستردهای مانند شیوع کرونا کمک کند؛ به طوری که درمان معنوی در مهار استرس در بسیاری ابعاد حتی موثرتر از درمانهای غیرمعنوی شناخته شده است.
به این ترتیب، روانشناسی بحران علاوه بر درمانهای روانشناختی معمول، به مؤلفههای معنوی و فرهنگی نیز توجه ویژهای دارد.
بعد دوم، بعد اجتماعی و فرهنگی بحران است.
بحرانها غالباً به خاطر تأثیر گستردهای که بر گروهها و جوامع دارند، تعادل ساختارهای اجتماعی را به هم میریزند. روانشناسی بحران تلاش میکند نقش فرهنگ، مذهب، هویت جمعی و ارزشهای اجتماعی را در واکنش به بحران تحلیل کند. به عنوان مثال، مداخلات معنوی متکی بر باورهای دینی میتوانند در مدیریت استرس و حفظ سلامت روان در سطوح جمعی بسیار مؤثر باشند و به طراحی الگوهای مدیریت بحران معنادار کمک کنند. همچنین تفاوتهای قومی و اجتماعی در برخی بحرانها به بروز چالشهای هویت ملی و انسجام اجتماعی منجر میشود که بررسی آن در روانشناسی بحران اهمیت ویژهای دارد.
بعد سوم نقش محیط کار و سازمانی در مواجهه با بحران است.
بخش قابل توجهی از روانشناسی بحران به بررسی چگونگی تأثیر مشکلات محیط کاری، فشارهای شغلی و ساختارهای سازمانی غیرمؤثر بر سلامت روان میپردازد. به طور مثال، پژوهشها نشان دادهاند محیط کاری با ابعاد فیزیکی، روانشناختی و سازمانی میتواند به طور قابل توجهی بر رضایت شغلی و سطح استرس کارکنان تأثیر بگذارد و این فاکتورها در شرایط بحرانی بیشتر نمایان میشوند. بنابراین، مدیریت بحران روانشناختی در محیطهای کاری نیازمند درک عمیق ابعاد گوناگون این فضاها است.
بعد چهارم، بعد نظری و مفهومی روانشناسی بحران است که شامل تعاریف علمی و مدلهای مختلف مدیریتی بحران میشود. در این بخش، ساختارهای تئوریک بحران، چرخههای بحران و استراتژیهای مقابله طراحی میشوند. برای مثال، در برخی مطالعات تاریخی و اجتماعی، مفاهیم بحران و مراحل آنها بررسی شدهاند تا ابعاد مختلف بحران سالار در مقاطع زمانی خاص بهتر درک شود. این تحلیلهای نظری به روانشناسان و مدیران بحران کمک میکند تا برنامههای مناسبتری برای پیشگیری و مقابله روانی انجام دهند.
پنجمین بعد، رابطه بحران و هویت فردی و جمعی است.
بحران میتواند هویت فردی و جمعی را به چالش بکشد که خود از مهمترین موضوعات روانشناسی بحران بوده است. برای نمونه، بحران هویت در افراد و گروههای مختلف به واسطه آشفتگیهای روانی یا فشارهای اجتماعی افزایش مییابد و بررسی این موضوع در شعر و ادبیات نیز بازتاب یافته است. روانشناسی بحران به دنبال فهم این فرآیندهای هویتی است تا به بازسازی روانی افراد کمک کند.
هویت که تصویری ذهنی و اجتماعی از «چه کسی بودن» و «چگونه زیستن» است، از ثبات و پویایی برخوردار بوده و در معرض تغییر و تهدید قرار دارد. زمانی که بحران در زندگی فرد یا جامعه رخ میدهد، این هویت ممکن است دچار تزلزل، سردرگمی یا حتی از بین رفتن شود و در نتیجه فرد یا گروه در دوبارهسازی و بازتعریف هویت خود دچار مشکل شود. این بحران میتواند هم در سطح فردی، همانند بحران هویت در دورههای رشد (نظریه اریکسون)، و هم در سطح جمعی، متأثر از عوامل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باشد. تجربهی موفق مواجهه با بحران میتواند به بلوغ هویتی و بازسازی معنای زندگی بینجامد، اما نبود این توانایی، فرد یا جامعه را در سردرگمی و ناامنی روانی فرو میبرد
بعد ششم، روانشناسی بحران در آموزههای دینی و معنوی مطرح است.
پژوهشهای معاصر نشان دادهاند که استفاده از اصول معنوی، به ویژه در شرایط بحرانی مانند پاندمی کرونا، میتواند به عنوان یکی از راهکارهای مؤثر در درمان استرس و اضطراب به کار رود. این مداخلات چندبعدی معنوی که از منابع دینی و یافتههای بالینی بهره میبرند به طور معناداری در مهار استرس کارآمد بوده و میتوانند بخشی از پروتکلهای مدیریت روانشناختی بحران باشند.
بعد هفتم، روانشناسی بحران و تغییرات آموزشی است.
با توجه به عدم قطعیت و پیچیدگیهای جوامع امروز، روانشناسی بحران بر نقش سیستمهای آموزشی در آمادهسازی نسل آینده برای مواجهه با شرایط غیرقابل پیشبینی تاکید دارد. مدرسه به عنوان محیطی که علاوه بر آموزش دانش، باید مهارتهای روانی-اجتماعی تاب آوری ومدیریت بحران را نیز آموزش دهد، از اهمیت فروانی برخوردار است. شاید بتوان گفت روانشناسی بحران در حوزه تعلیم و تربیت به دنبال بازآموزی و تغییر پارادایمهای سنتی برای پاسخگویی به نیازهای آینده است از اینجهتاست که تاب آوری در مورد تاکید قرار میگیرد.
بعد هشتم مربوط به توسعه مدلهای روانشناختی جامع و فراگیری است که تمام ابعاد فردی، خانوادگی، اجتماعی، معنوی و سازمانی را دربر گیرد. این مدلها برای برنامهریزیها و سیاستگذاریهای کلان در مدیریت بحران ضروریاند تا بهترین حمایت روانشناختی در شرایط ناسازگاری و اختلال فراهم شود. علاوه بر درمانهای فردی، مداخلات کلان چند سطحی که فرهنگ، ساختارهای اجتماعی و معنویت را درنظر بگیرد، ضروری است.
روانشناسی بحران حوزهای چندبعدی، چندسطحی و میانرشتهای است که با ترکیب دانشهای روانشناسی، جامعهشناسی، علوم دینی و مدیریت بحران، در جهت شناخت و بهبود وضعیت روانی افراد و جوامع در موقعیتهای بحرانی حرکت میکند. اهمیت این رشته با توجه به پیچیدگیهای عصر حاضر و بحرانهای متعدد فردی و اجتماعی بیش از پیش نمایان شده است و طراحی برنامههای علمی، معنوی و سازمانی در این حوزه حیاتی است.
تاب آوری هدف اصلی روانشناسی بحران است که با توسعه منابع درونی و اجتماعی افراد، موجب میشود تا آنها بتوانند بهتر با مشکلات ناشی از بحرانها کنار بیایند و فرآیند بازیابی را تسریع کنند. از این رو، «روانشناسی بحران» به عنوان شاخهای تخصصی در پژوهشهای علمی و به عنوان بخش اساسی نظامهای امدادی، درمانی و فرهنگی در پاسخ به چالشهای بزرگ اجتماعی مطرح است. این موضوع در پژوهشهای متعددی، از جمله تأثیر مداخلات معنوی بر مدیریت استرس در بحران کرونا به اثبات رسیده و نشاندهنده ضرورت توجه عمیق به روانشناسی بحران در تمام ابعاد فردی و جمعی است.

۷ بازدید
۰ امتیاز
۰ نظر
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !