معنا و مفهوم مددکاری اجتماعی برای ایرانیان
برای فهم بهتر مددکاری اجتماعی ایرانیان، لازم است ساختار معنایی آن را از چند زاویه بررسی کنیم:
مفهومپردازی فرهنگی، ریشههای تاریخی، چارچوبهای علمی، نقش نهادها، شیوههای مداخله و تحولاتی که در دهههای اخیر در آن رخ داده است.
این بررسی جامع کمک میکند تا تصویر روشنی از جایگاه و کارکرد مددکاری اجتماعی در ایران به دست آید.
اما مددکاری اجتماعی به شکل علمی و سامانمند، از اوایل قرن بیستم وارد ایران شد و بهتدریج شکل مدرنتری پیدا کرد.
مددکار اجتماعی ایرانی در بسیاری موارد باید بین الزامات حرفهای و حساسیتهای فرهنگی تعادل ایجاد کند؛ برای نمونه در موضوعاتی مانند خانواده، مسائل زنان، کودکان و سالمندان، از مهارتهای تخصصی خود استفاده میکند ولی همزمان باید به هنجارهای اجتماعی توجه داشته باشد.
این ساختار معنایی چندین مولفه اصلی دارد:
برای مثال، مددکار اجتماعی علاوهبر حمایت فردی، میکوشد شبکه اجتماعی فرد را تقویت کند. این کار در ایران اهمیت زیادی دارد زیرا حمایت اجتماعی یکی از پایههای فرهنگ ایرانی است.
مددکار اجتماعی نهتنها باید از اصول اخلاق حرفهای و مهارتهای ارتباطی برخوردار باشد بلکه باید بر مبانی نظری و مدلهای مداخله نیز مسلط باشد.
این مدلها شامل مداخله در سطح فردی، خانوادگی، گروهی و اجتماعی است.
در سطح فردی توجه بر مشکلات روانی-اجتماعی است، در سطح خانوادگی بر تعاملات و نقشها تمرکز میشود و در سطح اجتماعی بر ساختارها و سیاستها اثر گذاشته میشود.
برخی از رایجترین مدلهای مداخله عبارتند از:
مددکار اجتماعی ایرانی تلاش میکند مداخله خود را با حساسیتهای فرهنگی هماهنگ کند تا بیشترین اثرگذاری را داشته باشد.
سازمان بهزیستی کشور مهمترین نهاد رسمی ارائه خدمات مددکاری است.
این سازمان مسئولیت گستردهای در حوزه معلولیت، توانبخشی، کودکان بیسرپرست، زنان و خانوادهها دارد. کمیته امداد نیز نقش کلیدی در حمایت مالی و توانمندسازی اقتصادی خانوادههای نیازمند دارد.
بسیاری از سازمانهای مردمنهاد در حوزه کودک، محیطزیست، سلامت روان، آموزش، اعتیاد و حمایت از زنان فعالیت میکنند و کمک میکنند تا مفهوم مددکاری در ایران شکل گستردهتری پیدا کند.
با وجود این، هنوز میان مددکاری اجتماعی و روانشناسی مرز مشخصی در ذهن جامعه وجود ندارد و بسیاری از افراد این دو حوزه را با هم اشتباه میگیرند.
این امر یکی از چالشهای مفهومپردازی مددکاری اجتماعی در ایران است.
با افزایش مشکلات اقتصادی، مددکاری اجتماعی بیش از گذشته به عنوان ابزاری برای کاهش آسیبهای اجتماعی و حمایت از خانوارهای آسیبپذیر شناخته میشود.
چالشهای اقتصادی باعث رشد تقاضا برای خدمات اجتماعی شده و گستره فعالیت مددکاران اجتماعی را بیشتر کرده است.
این تغییرات باعث شده ساختار معنایی مددکاری اجتماعی از یک خدمت حمایتی ساده به یک فعالیت تخصصی گسترده ارتقا پیدا کند.
این اصول گاهی کار مددکار را دشوارتر میکند، زیرا نیاز به انعطافپذیری و شناخت دقیق فرهنگ دارد، اما همین ویژگی پنجرهای برای درک بهتر مددکاری اجتماعی ایرانیان فراهم میکند.
ساختار معنایی این رشته، بر پایه چهار اصل کلیدی استوار است:
فردگرایی، گروهگرایی، جامعهگرایی و معنویت. اصل فردگرایی، بر ارزیابی نیازهای شخصی فرد تأکید دارد.
مددکار اجتماعی ایرانی، با استفاده از مصاحبه و مشاهده، مشکلات روانی و اقتصادی فرد را شناسایی میکند.
برای مثال، در کار با خانوادههای کمدرآمد، مددکار برنامهای برای آموزش مهارتهای شغلی تدوین میکند.
این اصل، از مدلهای روانشناختی فروید و راجرز الهام گرفته، اما با بافت فرهنگی ایران تطبیق یافته است.
مفهوم “همدلی فرهنگی” در اینجا کلیدی است، جایی که مددکار باید به ارزشهای سنتی مانند خانوادهمحوری احترام بگذارد.
اصل گروهگرایی، مددکاری اجتماعی را به سطح خانواده و گروههای کوچک میبرد.
در ایران ، خانواده هسته اصلی جامعه است و مددکاران اغلب با جلسات خانوادگی کار میکنند.
ساختار معنایی این اصل، بر “حمایت جمعی” تأکید دارد، که در برنامههای حمایتی بهزیستی مانند مراکز نگهداری کودکان بدسرپرست دیده میشود.
مفهوم “گروهدرمانی اجتماعی” در این چارچوب، به افراد کمک میکند تا از تجربیات یکدیگر بیاموزند.
برای نمونه، گروههای حمایتی برای زنان مطلقه، فضایی برای تبادل تجربیات فراهم میکنند و این، با جستجوهای مرتبط مانند “مددکاری اجتماعی خانواده در ایران” همخوانی دارد.
اصل جامعهگرایی، مددکاری را به سطح کلان جامعه میبرد.
مددکاران اجتماعی ایرانیان در سیاستگذاریهای دولتی نقش دارند، مانند طراحی برنامههای کاهش فقر در مناطق روستایی.
ساختار معنایی این اصل، بر “توسعه پایدار” تمرکز دارد، که با اهداف توسعه هزاره سازمان ملل همسو است.
مفهوم “مددکاری جامعهمحور” در ایران، شامل پروژههایی مانند ساخت مسکن برای محرومان است.
سازمانهایی مانند هلال احمر، نمونهای از این رویکرد هستند، جایی که مددکاران در بلایای طبیعی مانند سیل ۱۳۹۸، جوامع را بازسازی میکنند.
اصل معنویت، عنصر تمایزدهنده مددکاری اجتماعی ایرانیان است.
در ساختار معنایی آن، کمکرسانی با ایمان و اخلاق دینی آمیخته است.
مددکار، اغلب از آموزههای شیعی مانند “امر به معروف و نهی از منکر” استفاده میکند تا افراد را به سوی خودکفایی هدایت کند.
مفهوم “مددکاری الهیمحور”، که در دانشگاههای ایران تدریس میشود، بر این باور است که یاری به دیگران، عبادتی است.
این اصل، چالشهایی مانند تعارض با رویکردهای سکولار غربی ایجاد کرده، اما غنای فرهنگی مددکاری ایران را افزایش داده است.
در زمینه آموزش و تربیت مددکاران اجتماعی در ایران، ساختار معنایی رشته بر برنامههای دانشگاهی استوار است.
دانشگاههایی مانند تهران، علامه طباطبایی و بهزیستی، دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری مددکاری ارائه میدهند.
دروس اصلی شامل “روشهای مددکاری فردی”، “کار اجتماعی گروهی” و “سیاستهای اجتماعی” است.
مفهوم آموزش مددکاری در ایران، بر ترکیبی از تئوری و عمل تأکید دارد.
دانشجویان، ساعاتی را در مراکز بهزیستی و کمیته امداد سپری میکنند تا مهارتهای عملی بیاموزند.
برای مثال، در برنامههای کارآموزی، مددکاران آینده با موارد واقعی مانند اعتیاد یا خشونت خانگی روبرو میشوند.
رشد آگاهی عمومی، افزایش نیازهای اجتماعی، پیچیدهشدن آسیبها، گسترش دانشگاهها و تحقیقات علمی باعث شده این رشته جایگاه مهمتری کسب کند.
همچنین همکاری میان دولت، سازمانهای مردمنهاد و بخش خصوصی نقش پررنگتری خواهد داشت.
این رشته هم ریشه در اخلاق دینی، نوعدوستی و همیاری اجتماعی ایرانیان دارد و هم از نظریههای علمی مددکاری اجتماعی جهانی تاثیر گرفته است.
مددکاری اجتماعی در ایران امروز به معنای کمک مالی یا حمایت از اقشار آسیبپذیر و فرایندی پیچیده برای توانمندسازی، ایجاد تغییرات اجتماعی، مداخله تخصصی و ارتقای کیفیت زندگی افراد و جامعه است.
این رشته اکنون بیش از هر زمان دیگری برای توسعه اجتماعی و مدیریت آسیبهای جامعه ضروری است و تحلیل ساختار معنایی آن کمک میکند تا بهتر در مسیر رشد و ارتقای آن گام برداشته شود.
۵ بازدید
۰ امتیاز
۰ نظر
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !