تابآوری پسا بحران به توانایی فرد، سازمان یا جامعه برای بازگشت، سازگاری و پیشرفت پس از تجربه یک بحران گفته میشود.
این بحران میتواند رویدادی طبیعی باشد، مانند زلزله، سیل یا طوفان؛ یا انسانی و اجتماعی، مانند جنگ، بحران اقتصادی یا همهگیری بیماریها. اهمیت این مفهوم در دنیای امروز، بیش از هر زمان دیگر است؛ زیرا جهان ما با سرعت بالایی دستخوش تغییرات و تهدیدات غیرمنتظره میشود.
تابآوری پسا بحران علاوه بر اینکه به بازیابی و بازگشت به وضعیت پیش از بحران توجه دارد ، به ارتقاء وضعیت به سطحی بالاتر از قبل متمرکز است.
در واقع، این رویکرد به جای ترمیم صرف، بر «بازسازی خلاقانه» (Creative Reconstruction) و بهبود پایدار تمرکز میکند. برای مثال، یک شرکت پس از بحران مالی علاوه بر حفظ ساختارسازمانی، میتواند مدل کسبوکار خود را بازطراحی کرده و به بازارهای جدید وارد میشود.
اهمیت تابآوری پسا بحران در این است که آسیبپذیریهای بلندمدت را کاهش میدهد، خدمات ضروری را سریعتر بازمیگرداند و پایداری روانی جمعیت آسیبدیده را تقویت میکند
ابعاد و مؤلفههای تابآوری پسا بحران
تابآوری پسا بحران یک مفهوم چندبعدی است که شامل مؤلفههای روانی (Psychological Resilience)، اجتماعی (Social Resilience)، اقتصادی (Economic Resilience) و زیستمحیطی (Environmental Resilience) میشود.
در بعد روانی، توانایی افراد برای مدیریت استرس، حفظ امید و تمرکز بر راهحلها مطرح است.
در بعد اجتماعی، شبکههای حمایتی و سرمایه اجتماعی نقش کلیدی دارند؛ چرا که جوامعی با روابط اجتماعی قوی، سریعتر از بحرانها عبور میکنند.
در بعد اقتصادی، وجود منابع مالی انعطافپذیر، سیستمهای جایگزین و استراتژیهای مدیریت ریسک اهمیت دارد.
و در بعد زیستمحیطی، سازگاری با تغییرات اقلیمی و بازسازی پایدار زیرساختها مطرح میشود.
درک این ابعاد به ما کمک میکند تا راهکارهای جامعی برای تقویت تابآوری پسا بحران طراحی کنیم و از محدودنگری به یک جنبه خاص پرهیز کنیم.
این مفهوم بر پایه چند مؤلفه به هم پیوسته شکل میگیرد: استحکام زیرساختها، انسجام اجتماعی، انعطافپذیری اقتصادی و پایداری محیطزیستی. زیرساختهای مقاوم تضمین میکنند که خدمات حیاتی مانند بهداشت، حملونقل و ارتباطات به سرعت احیا شوند.
انسجام اجتماعی – که بر پایه اعتماد، همکاری و حمایت متقابل بنا شده – به جوامع کمک میکند منابع را بهطور کارآمد بسیج کنند و پشتیبانی عاطفی فراهم سازند. انعطافپذیری اقتصادی شامل تنوع منابع درآمد، دسترسی به بودجه اضطراری و مدلهای کسبوکار انعطافپذیر برای مقابله با اختلالات است.
مراحل شکلگیری تابآوری پسا بحران پسا بحران معمولاً شامل سه مرحله کلیدی است:
پاسخ اولیه (Immediate Response)
بازیابی (Recovery)
بازسازی پیشرفته (Transformative Reconstruction)
در مرحله پاسخ اولیه، تمرکز بر کنترل آسیب و حفظ امنیت جانی و روانی است.
در مرحله بازیابی، تلاشها بر بازگرداندن عملکردهای اساسی و تامین نیازهای اولیه متمرکز میشود.
مرحله سوم، که اغلب نادیده گرفته میشود، مربوط به ارتقاء سیستمها و ساختارها بر اساس درسهای آموختهشده از بحران است.
این مرحله، نقطه تمایز تابآوری پسا بحران با بازگشت ساده به وضعیت قبلی است.
تابآوری پسا بحران بیش از پیش به ترکیب نوآوری علمی با مشارکت مردمی وابسته خواهد بود تا روند بازسازی فراگیر، عادلانه و پایدار باشد.
تابآوری پسا بحران در سطح فردی و سازمانی
تابآوری پسا بحران در سطح فردی، به معنای توانایی اشخاص برای حفظ عملکرد مطلوب، سازگاری با شرایط جدید و حتی یافتن فرصتهای رشد در دل بحران است.
این امر مستلزم مهارتهایی چون انعطافپذیری شناختی، خودمدیریتی هیجانی و حل مسئله خلاقانه است. در سطح سازمانی، این توانایی ویژه ای است که به طراحی ساختارها، فرآیندها و فرهنگ سازمانی انعطافپذیر بستگی دارد.
سازمانهایی که برنامههای مدیریت ریسک، آموزش کارکنان و سناریوسازی بحران را جدی میگیرند، سریعتر و مؤثرتر از بحران عبور میکنند. نمونه بارز آن، شرکتهایی هستند که در دوران همهگیری کووید-۱۹ با تغییر مدل کاری به دورکاری و استفاده از پلتفرمهای دیجیتال، فعالیت خود را حفظ و چه بسا رشد بیشتری را تجربه کردند.
چالشها و موانع در مسیر تابآوری پسا بحران
با وجود اهمیت بالای تابآوری پسا بحران، دستیابی به آن با چالشهایی همراه است.
کمبود منابع مالی، ضعف زیرساختها، نبود آموزش کافی، و مقاومت فرهنگی در برابر تغییر، از جمله موانع اصلی هستند.
علاوه بر این، گاهی بحرانها به حدی گسترده و پیچیدهاند که حتی سیستمهای آماده نیز دچار اختلال میشوند.
برای غلبه بر این موانع، نیاز به رویکردی بینرشتهای و مشارکتمحور است که هم دولتها، هم بخش خصوصی و هم جامعه مدنی را دربرگیرد.
شفافیت اطلاعات، مشارکت مردمی و هماهنگی بینسازمانی میتواند تا حد زیادی این موانع را کاهش دهد.
به بیان دیگر، تابآوری پسا بحران نه یک واکنش کوتاهمدت، بلکه یک استراتژی بلندمدت است که نیاز به سرمایهگذاری مستمر دارد.
عفت حیدری فرهنگ یار تاب آوری ایران در خاتمه آورده است با توجه به افزایش فراوانی و شدت بحرانها در جهان، از تغییرات اقلیمی گرفته تا بحرانهای اقتصادی و سیاسی، این موضوع به یکی از مهارتها و ضرورتهای حیاتی قرن بیست و یکم تبدیل شده است.
آینده این حوزه وابسته به تلفیق دانش سنتی با نوآوریهای مدرن، و همکاری جهانی برای مقابله با تهدیدات مشترک است.
شایان توجه اینکه توانمندسازی زنان در این موضوع از اهمیت ویژهای برخودار است.
آموزش مهارتهای فنی و مدیریتی به زنان، مشارکت فعال آنها در نهادهای محلی و دسترسی به منابع مالی میتواند ظرفیت جامعه را برای مقابله با بحرانهای آینده افزایش دهد.زنان اغلب بهعنوان عاملان تغییر اجتماعی، ایدههای نوآورانه و راهکارهای پایدار را وارد فرآیند بازسازی میکنند.
زنان در بسیاری از جوامع بهطور طبیعی نقش «مدیران غیررسمی بحران» را ایفا میکنند.
آنها با سازماندهی منابع محدود، مدیریت امور روزمره و مراقبت از خانواده، ستون اصلی پایداری اجتماعی پس از بحران هستند.
این نقش غیررسمی، هرچند کمتر مورد توجه رسمی قرار میگیرد، در عمل تعیینکننده مسیر بازگشت جامعه به ثبات است.زنان آموزشدیده قادرند در حوزههایی مانند مدیریت منابع، برنامهریزی بازسازی و هدایت پروژههای اجتماعی نقشآفرینی مؤثر داشته باشند.

۷ بازدید
۰ امتیاز
۰ نظر
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !