پایگاه جمعیت همیاران
سلامت روان اجتماعی ایران
فراموشی نوعی استراتژی بقاست
یکی از مکانیزم‌های پنهان و کمتر شناخته‌شده‌ای که به تاب‌آوری کمک می‌کند، فراموشی تدریجی درد و رنج است.
تاب‌آوری بدون بهره‌گیری از ظرفیت فراموشی عملاً امکان‌پذیر نیست.


دکتر محمدرضا مقدسی
مشاور عالی ماموریت ملی تاب آوری فرهنگی هویت محور

در نگاه نخست، فراموشی معمولاً به‌عنوان ضعف یا نقص در کارکرد حافظه تعبیر می‌شود، اما از دیدگاه روان‌شناسی تکاملی و علوم اعصاب، فراموشی نوعی استراتژی بقاست؛ چراکه با پاک‌سازی ذهن از بارهای سنگین عاطفی و تجربیات بی‌فایده، امکان حرکت رو به جلو و بازسازی روانی را فراهم می‌آورد.
فراموشی نشانه ضعف حافظه نیست بلکه نشانه هوشمندی سیستم روانی انسان است.
درست در همین‌جا ارتباط میان فراموشی و تاب‌آوری آشکار می‌شود: فراموشی نه به معنای انکار کامل یا محو مطلق خاطره، بلکه به معنای کاهش شدت هیجانی و کم‌رنگ شدن اثرات روانی تجربه است، و این روند ذهنی به انسان قدرت می‌دهد تا دوباره برخیزد و در مسیر زندگی ادامه دهد.

وقتی انسان یک حادثه ناگوار مانند مرگ عزیز، شکست عشقی، یا ناکامی بزرگ در کار را تجربه می‌کند، ذهن در معرض هجوم مداوم تصاویر و احساسات منفی قرار می‌گیرد.
اگر این هجوم بی‌وقفه و دائمی باقی بماند، فرد به سرعت دچار فرسودگی روانی و حتی اختلالاتی مانند افسردگی یا اضطراب پس‌ضربه‌ای می‌شود.
در این شرایط، فراموشی کارکردی همانند فیلتر یا سد دارد:
شدت یادآوری کاهش می‌یابد، تصاویر ذهنی محو می‌شوند و احساسات شدید با گذر زمان تعدیل می‌گردند.
این مکانیسم دفاعی، فرصتی برای آرام‌سازی روان و بازسازی هیجانی ایجاد می‌کند.
در روان‌کاوی کلاسیک نیز از مفهوم «سرکوب» به‌عنوان روشی ناخودآگاه برای مقابله با رنج یاد شده است، اما باید توجه داشت که سرکوب و فراموشی یکسان نیستند.
سرکوب نوعی فشار آگاهانه یا ناخودآگاه برای نادیده گرفتن است، در حالی که فراموشی تدریجی یک فرآیند طبیعی و خودکار مغزی است.
این فرآیند با گذر زمان به فرد اجازه می‌دهد که بار عاطفی خاطره را از دست بدهد و به جای غرق شدن در گذشته، انرژی روانی خود را برای مواجهه با اکنون و آینده آزاد کند.
بنابراین، فراموشی بستر لازم برای تاب‌آوری فعال را مهیا می‌سازد.

یکی از مولفه‌های کلیدی تاب‌آوری، امید است؛ امید به این‌که آینده می‌تواند بهتر از گذشته باشد.
اما اگر ذهن پیوسته درگیر تصاویر تلخ و شکست‌های گذشته باشد، هیچ روزنه‌ای برای امید باقی نمی‌ماند.
در اینجا نقش فراموشی بارز می‌شود: فراموشی تدریجی درد و رنج مانند محو شدن زخم‌های جسمی بر سطح پوست، فضای روان را برای شکل‌گیری امید باز می‌کند.
انسان به واسطه فراموشی می‌تواند شکست‌های گذشته را نه به‌عنوان قفسی همیشگی بلکه به‌عنوان تجربه‌ای گذرا درک کند.
برای نمونه، ورزشکاری که در مسابقه‌ای مهم شکست خورده است، اگر دائماً این صحنه را با تمام جزئیات دردناک به خاطر بیاورد، بعید است بتواند بار دیگر با انگیزه وارد میدان شود.
اما فراموشی تدریجی، او را قادر می‌سازد که تجربه تلخ را کم‌رنگ کند، آموزه‌های مفید را نگه دارد و دوباره به آینده بیندیشد.

این پیوند میان فراموشی و امید، نشان می‌دهد که تاب‌آوری بدون بهره‌گیری از ظرفیت فراموشی عملاً امکان‌پذیر نیست.

تصور کنید فردی پس از تجربه ورشکستگی مالی، همچنان درگیر تصویرهای مداوم از شکست‌های اقتصادی و ترس‌های گذشته باشد؛ در چنین حالتی، تصمیم‌گیری‌های آینده‌اش به شدت تحت تأثیر آن خاطرات خواهد بود و جرئت ریسک کردن یا خلاقیت در او سرکوب می‌شود.
اما زمانی که فراموشی به‌تدریج زخم‌های روانی را التیام می‌دهد، فرد قادر خواهد شد با ذهنی بازتر به جستجوی راه‌های تازه بپردازد.
انعطاف‌پذیری یعنی توانایی رها کردن الگوهای ناکارآمد گذشته و پذیرش الگوهای جدید، و این دقیقاً جایی است که فراموشی کارآمدی خود را نشان می‌دهد.

مغز با فراموشی، فضای حافظه و انرژی شناختی را از خاطرات ناکارآمد آزاد می‌سازد و آن را برای یادگیری، خلاقیت و سازگاری در شرایط جدید به کار می‌گیرد.
در حقیقت، فراموشی موتور محرک تاب‌آوری شناختی و هیجانی است که انسان را از اسارت گذشته رها می‌کند و به او امکان می‌دهد آینده‌ای متفاوت بسازد.

برخلاف برداشت رایج، فراموشی نشانه ضعف حافظه نیست بلکه نشانه هوشمندی سیستم روانی انسان است.
اگر انسان توانایی فراموشی درد و رنج را نداشت، تاب‌آوری در برابر بحران‌ها تقریباً غیرممکن می‌شد.

ذهنی که همواره درگیر گذشته و بار هیجانی آن باشد، جایی برای امید، انعطاف و بازسازی نخواهد داشت. فراموشی به‌مثابه یک ابزار دفاعی طبیعی، درد را کمرنگ می‌کند، امکان امیدواری را بازمی‌سازد، انرژی شناختی را آزاد می‌سازد و فرد را برای سازگاری با شرایط تازه آماده می‌کند.

دکتر محمدرضا مقدسی مدیر و موسس خانه تاب‌آوری در ادامه  آورده است ممکن است تاب آوری و فراموشی دو روی یک سکه‌ باشند چراکه بنظر میرسد تاب‌آوری بدون فراموشی تحقق نمی‌یابد و فراموشی بدون تاب‌آوری معنای سازنده‌ای پیدا نمی‌کند.
این هم‌افزایی نشان می‌دهد که بقا و رشد انسان نه صرفاً در توانایی به یاد آوردن، بلکه در هنر فراموش کردن نیز ریشه دارد.
درست همان‌طور که طبیعت برای تداوم خود نیازمند چرخه مرگ و تولد است، روان انسان نیز برای تداوم زندگی و خلاقیت نیازمند چرخه یادآوری و فراموشی است؛ چرخه‌ای که در نهایت او را قادر می‌سازد با وجود زخم‌ها، همچنان به زیستن ادامه دهد.
فراموشی تنها حذف‌کننده نیست؛ بلکه «فضای خالی» می‌سازد که ذهن بتواند آن را با خلاقیت و تخیل پر کند.
اگر ذهن انسان دائماً درگیر همه جزئیات گذشته می‌بود، دیگر جایی برای رویاپردازی، ایده‌سازی و نوآوری باقی نمی‌ماند.
فراموشی همچون سکوتی میان نواهاست که امکان خلق ملودی تازه را فراهم می‌سازد. به همین دلیل است که بسیاری از نوآوری‌های هنری و علمی در بستری از فراموشی و رها کردن الگوهای کهنه شکل گرفته‌اند.
زندگی بدون فراموشی طاقت‌فرسا،  ایستا و بی‌خلاقیت خواهد بود.

فراموشی در حیات جمعی و اجتماعی نیز نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند.
جوامع اگر نتوانند برخی زخم‌ها و درگیری‌های گذشته را فراموش کنند، امکان همزیستی مسالمت‌آمیز و توسعه پایدار را از دست خواهند داد.
نمونه‌های تاریخی فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهد استمرار کینه‌ها و یادآوری مداوم دشمنی‌های دیرینه، یک ملت را در چرخه خشونت و عقب‌ماندگی گرفتار کرده است.
در مقابل، فراموشی نسبی و مدیریت‌شده، راه را برای آشتی، همکاری و بازسازی اجتماعی باز می‌کند.
همان‌طور که انسان فردی بدون فراموشی نمی‌تواند زندگی متعادلی داشته باشد، جامعه‌ای نیز که زخم‌های تاریخی خود را همیشه زنده نگه دارد، توان حرکت به سمت آینده را از دست خواهد داد. بنابراین، فراموشی در سطح اجتماعی نوعی سرمایه روانی جمعی برای رشد و توسعه محسوب می‌شود.

تاب‌آوری مستلزم رها کردن بخش‌هایی از گذشته است.
وقتی فرد بارها با شکست یا ترس‌های شدید مواجه می‌شود، تداوم این خاطرات می‌تواند او را در یک چرخه بسته از درماندگی گرفتار سازد.
فراموشی در اینجا همانند مکانیسمی طبیعی عمل می‌کند که شدت عاطفی وقایع را کاهش می‌دهد و به فرد اجازه می‌دهد از آن‌ها فاصله بگیرد.
این فاصله روانی به بازسازی امید و انرژی منجر می‌شود.
فردی که بتواند شکست گذشته را فراموش کند، آمادگی بیشتری برای تجربه دوباره و کشف راه‌های تازه دارد.
به عبارت دیگر، فراموشی شرط لازم برای انعطاف‌پذیری و سازگاری با موقعیت‌های جدید است.
اگر حافظه انسان بی‌نقص بود، هر ناکامی همچون زخمی همیشه باز باقی می‌ماند و تاب‌آوری معنای خود را از دست می‌داد.// ال



۹۶ بازدید


۷ امتیاز


۰ نظر
نظرات کاربران


هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !
انسان خوشبخت نمی شود اگر برای خوشبختی دیگران نکوشد !
شما هم می توانید در این کار سهیم باشید ! کمک های مالی شما مایه دلگرمی ماست !
دریافت کمک های مردمی
جمعیت همیاران سلامت روان اجتماعی ایران
جمعیت همیاران سلامت روان با هدف افزایش توانمندی اقشار مختلف جامعه در راستای افزایش سطح سلامت روان و پیشگیری از آسیب های اجتماعی فعالیت می نماید. باور ما بر این است که با افزایش مشارکت جویی و احترام به خرد جمعی و رویکرد تسهیل گرانه می توانیم در ارتقای سطح کیفیت زندگی اقشار جامعه تاثیر داشته باشیم. این سایت با همت و تلاش و پیگیری مستمر جناب آقای حمید بیخسته مدیر روابط عمومی جمعیت همیاران سلامت روان اجتماعی کشور در سال 1395 راه اندازی گردید.
تمامی حقوق محفوظ و متعلق به جمعیت همیاران سلامت روان اجتماعی ایران می باشد .
Copyright © 2015 for HamyaranIran.ir , By SmProgram web Developer , All rights reserved .