بررسی ابعاد مختلف روانشناسان تقلبی
دکتر محمدرضا مقدسی بر این باور است پدیده روانشناسان تقلبی تنها یک انحراف کوچک در بازار خدمات روانشناسی نیست.
در سالهای اخیر، رشد چشمگیر تقاضا برای خدمات روانشناسی و مشاوره، همراه با فشارهای اقتصادی و اجتماعی، بستر مناسبی برای پدیدهای خطرناک در جامعه ایجاد کرده است: روانشناسان تقلبی. این افراد بدون تحصیلات معتبر، بدون مجوزهای حرفهای و بدون نظارت علمی، وارد حوزهای شدهاند که به طور مستقیم با سلامت روان مردم سروکار دارد. فهم علت شکلگیری این پدیده و بررسی ابعاد آن، برای جامعه، نهادهای نظارتی، دانشگاهها و حتی شهروندان ضروری است.
پدیده روانشناسان تقلبی شاخصی از گسستهای ساختاری، کمبود نظارت، ضعف آموزش عمومی و نیاز شدید جامعه به خدمات حمایتی محسوب میشود.
دکتر محمدرضا مقدسی پدر و بنیانگذار تاب آوری در ایران بر این باور است پدیده روانشناسان تقلبی تنها یک انحراف کوچک در بازار خدمات روانشناسی نیست.
هرچقدر فشارهای زندگی بیشتر میشود، افراد بیشتری به دنبال راهحلهایی ساده، سریع و کمهزینه میگردند و همین نیاز فرصت مناسبی برای سودجویان ایجاد میکند.
در ادامه، این مسئله در ابعاد مختلف تحلیل میشود.
نخستین علت بروز این پدیده، افزایش شدید نیاز به خدمات سلامت روان است.
جامعه امروز به دلیل افزایش استرس، مشکلات اقتصادی، فشارهای شغلی، روابط پیچیده خانوادگی و آسیبهای اجتماعی، بیش از هر زمان دیگری نیازمند روانشناسان متخصص است.
اما ظرفیت مراکز رسمی و متخصصان دارای مجوز با این تقاضا هماهنگ نیست. همچنین هزینههای خدمات روانشناسی معتبر برای برخی افراد بالاست و همین باعث میشود مردم به گزینههای ارزانتر و سریعتر روی بیاورند؛ گزینههایی که معمولاً توسط افراد فاقد تخصص ارائه میشود. زمانی که نیاز زیاد باشد و عرضه رسمی کم، فضا برای فعالیت افراد غیرحرفهای باز میشود.
دومین علت مهم، ضعف نظارت و ناآگاهی عمومی است.
بسیاری از مردم تفاوت میان «روانشناس»، «مشاور»، «کوچ»، «رواندرمانگر»، «هیپنوتراپیست»، یا حتی «درمانگر انرژی» را نمیدانند.
این ناآگاهی باعث میشود افراد بدون بررسی مدارک و مجوزها، به هر کسی که ادعای مهارت دارد اعتماد کنند. از طرف دیگر، ساختار نظارتی گاهی پراکنده و ناکارآمد است. خلأهای قانونی و ضعف برخورد جدی با افراد فاقد صلاحیت، زمینهای فراهم کرده که هرکس با چند دوره کوتاهمدت در فضای مجازی یا با مطالعه چند کتاب، خود را روانشناس یا درمانگر معرفی کند.
عامل سوم، جذابیت ظاهری حوزه روانشناسی برای افراد سودجو است.
روانشناسی به دلیل ماهیت انسانی، زبان نرم، ادبیات امیدبخش و نزدیکی به دغدغههای روزمره مردم، زمینهای است که میتواند بهسرعت اعتماد ایجاد کند. بسیاری از روانشناسان تقلبی از این ویژگی سوءاستفاده میکنند. آنان با استفاده از جملات انگیزشی، لحن دوستانه، و وعدههای سریعالعلاج، مخاطب را جذب میکنند. در فضای شبکههای اجتماعی، این افراد با تولید کلیپهای کوتاه، استفاده از اصطلاحات علمی و نمایش ظاهری از موفقیت، اعتماد کاربران را جلب میکنند و سپس در جلسات حضوری یا آنلاین، راهکارهایی ارائه میدهند که نهتنها علمی نیست، بلکه گاهی آسیبزا است.
بعد دیگری از این موضوع، فرهنگی است. در بعضی فرهنگها، افراد تمایل دارند مشکلات خود را با کسی در میان بگذارند که از جنس مردم عادی باشد و حرفهایش ساده و دلنشین باشد.
روانشناسان تقلبی دقیقاً با همین استراتژی وارد میشوند.
آنها برخلاف متخصصان واقعی که پایبند به اصول اخلاقی، محرمانگی و روشهای علمی هستند، با صمیمیت ساختگی و وعدههای بیرون از چارچوب، خود را «دوست»، «همراز» یا «راهنمای معنوی» معرفی میکنند.
مردم نیز که گاهی از زبان تخصصی روانشناسان رسمی خسته یا دچار سوءبرداشت میشوند، به این چهرههای سادهگو جذب میشوند.
نقش رسانهها و شبکههای اجتماعی نیز بسیار پررنگ است.
در گذشته، روانشناس شدن نیازمند سالها تحصیل، اخذ مجوز، کارآموزی و حضور در مراکز معتبر بود. اما امروزه هر فردی میتواند با یک گوشی موبایل و چند ویدئو، خود را متخصص نشان دهد. الگوریتمها نیز با برجسته کردن محتواهای سطحی، در گسترش پدیده روانشناسان تقلبی نقش دارند. هرچه تعداد دنبالکنندگان بیشتر باشد، اعتماد عمومی نیز بیشتر میشود و این چرخه، اساساً کیفیت را به حاشیه میبرد.
یکی دیگر از ابعاد این پدیده، آسیبهایی است که برای جامعه ایجاد میکند.
در سطح فردی، مراجعه به افراد فاقد تخصص میتواند باعث تشدید اختلالات روانی، ایجاد وابستگی ناسالم، تأخیر در درمان یا حتی بروز آسیبهای عمیقتر شود.
فردی که مثلاً با اضطراب یا افسردگی شدید روبهرو است، اگر راهنمایی نادرست دریافت کند، ممکن است وارد مرحلهای شود که درمان رسمی بسیار سختتر و پرهزینهتر شود.
همچنین این افراد گاهی با ارائه توصیههای خطرناک مثل قطع دارو، تجویز روشهای شبهعلمی یا دخالت در روابط خانوادگی، بحرانهای بزرگتری ایجاد میکنند.
در سطح اجتماعی، روانشناسان تقلبی با تخریب اعتماد عمومی به حرفه روانشناسی، زیانهای بلندمدت ایجاد میکنند.
زمانی که مردم چندبار تجربه ناموفق یا آسیبزا داشته باشند، ممکن است دیگر به هیچ روانشناسی اعتماد نکنند؛ حتی روانشناسان متخصص و معتبر. این مسئله علاوه بر آسیب به سلامت روان جامعه، به فضای علمی کشور نیز لطمه وارد میکند. همچنین حضور این چهرهها مانع دیده شدن متخصصان واقعی میشود و کیفیت خدمات علمی را در ذهن مردم کاهش میدهد.
از نظر اقتصادی نیز این پدیده پیامد دارد. افرادی که به روانشناسان تقلبی مراجعه میکنند، معمولاً هزینههای مختلفی برای جلسات غیرعلمی، دورههای بیکیفیت، آزمونهای جعلی یا حتی محصولات ناکارآمد پرداخت میکنند.
این هزینهها بدون هیچ بازدهی درمانی، منابع مالی خانوادهها را هدر میدهد و در بلندمدت منجر به بیاعتمادی اجتماعی و اتلاف سرمایه انسانی میشود.
یکی از علل مهم دیگر، ضعف آموزش عمومی در زمینه سلامت روان است.
نظام آموزشی در مدارس و دانشگاهها کمتر به مردم آموزش میدهد که روانشناس کیست، چگونه باید خدمات روانشناسی دریافت کرد و چه تفاوتی میان یک دوره آموزشی کوتاه با تحصیلات دانشگاهی عمیق وجود دارد.
این خلأ آموزشی باعث میشود افراد فریب ظواهر را بخورند و نتوانند اعتبار یک متخصص را ارزیابی کنند.
بسیاری از مردم حتی نمیدانند که مجوز فعالیت روانشناسی چگونه صادر میشود و کدام نهاد مسئول نظارت است.
در کنار این موارد، نوعی گرایش عمومی به «راهحلهای سریع» نیز در شکلگیری این پدیده نقش دارد.
انسان امروز به دلیل مشغلههای زیاد، علاقهای به فرآیند درمان تدریجی و علمی ندارد.
او ترجیح میدهد مشکلش در چند جلسه حل شود. روانشناسان تقلبی دقیقاً این وعده را میدهند.
آنها ادعا میکنند که میتوانند در یک جلسه، «ذهنخوانی»، «پاکسازی انرژی»، «باز کردن گرههای روحی» یا «درمان سریع افسردگی» انجام دهند. این وعدهها جذاب است، اما هیچ پایه علمی ندارد.
بعد دیگر ماجرا، میل برخی افراد به کسب هویت اجتماعی است.
در جامعهای که لقب «دکتر»، «روانشناس» یا «درمانگر» اعتبار اجتماعی ایجاد میکند، برخی افراد برای کسب جایگاه، احترام یا درآمد بیشتر، بدون طی مسیر علمی، به این عنوانها پناه میبرند.
این مسئله ریشه در ساختار اجتماعی و ارزشگذاری افراطی بر عناوین دارد.
برای مقابله با این پدیده، نیازمند اقدامات چندجانبه هستیم. افزایش آگاهی عمومی، معرفی نهادهای معتبر، تقویت نظارت قانونی و پیگیری قضایی یکی از مهمترین راههاست. مردم نیز باید بیاموزند که سلامت روان موضوعی حساس است و مراجعه به افراد غیرمتخصص میتواند خطرناک باشد. افزایش دسترسی به خدمات روانشناسی استاندارد و کاهش هزینهها نیز بسیار مؤثر خواهد بود. هرچقدر خدمات رسمی در دسترستر باشد، بازار سودجویان نیز کوچکتر میشود.
در نهایت، پدیده روانشناسان تقلبی نشانهای از یک بحران عمیقتر است؛ بحرانی که در آن نیاز واقعی جامعه به سلامت روان با کمبود متخصص واقعی، ناآگاهی مردم، ضعف نظارت و جذابیت سودجویان تلاقی پیدا میکند. راهحل این مسئله تنها سرکوب یا حذف این افراد نیست، بلکه ایجاد نظامی کارآمد است که مردم را توانمند سازد تا متخصص واقعی را تشخیص دهند و به آنان دسترسی آسان داشته باشند. این موضوع اگر مورد توجه قرار نگیرد، میتواند نهتنها سلامت روان افراد، بلکه هویت علمی و اخلاق حرفهای روانشناسی در جامعه را دچار چالش جدی کند.
در سالهای اخیر، رشد چشمگیر تقاضا برای خدمات روانشناسی و مشاوره، همراه با فشارهای اقتصادی و اجتماعی، بستر مناسبی برای پدیدهای خطرناک در جامعه ایجاد کرده است: روانشناسان تقلبی. این افراد بدون تحصیلات معتبر، بدون مجوزهای حرفهای و بدون نظارت علمی، وارد حوزهای شدهاند که به طور مستقیم با سلامت روان مردم سروکار دارد. فهم علت شکلگیری این پدیده و بررسی ابعاد آن، برای جامعه، نهادهای نظارتی، دانشگاهها و حتی شهروندان ضروری است.
پدیده روانشناسان تقلبی شاخصی از گسستهای ساختاری، کمبود نظارت، ضعف آموزش عمومی و نیاز شدید جامعه به خدمات حمایتی محسوب میشود.
دکتر محمدرضا مقدسی پدر و بنیانگذار تاب آوری در ایران بر این باور است پدیده روانشناسان تقلبی تنها یک انحراف کوچک در بازار خدمات روانشناسی نیست.
هرچقدر فشارهای زندگی بیشتر میشود، افراد بیشتری به دنبال راهحلهایی ساده، سریع و کمهزینه میگردند و همین نیاز فرصت مناسبی برای سودجویان ایجاد میکند.
در ادامه، این مسئله در ابعاد مختلف تحلیل میشود.
نخستین علت بروز این پدیده، افزایش شدید نیاز به خدمات سلامت روان است.
جامعه امروز به دلیل افزایش استرس، مشکلات اقتصادی، فشارهای شغلی، روابط پیچیده خانوادگی و آسیبهای اجتماعی، بیش از هر زمان دیگری نیازمند روانشناسان متخصص است.
اما ظرفیت مراکز رسمی و متخصصان دارای مجوز با این تقاضا هماهنگ نیست. همچنین هزینههای خدمات روانشناسی معتبر برای برخی افراد بالاست و همین باعث میشود مردم به گزینههای ارزانتر و سریعتر روی بیاورند؛ گزینههایی که معمولاً توسط افراد فاقد تخصص ارائه میشود. زمانی که نیاز زیاد باشد و عرضه رسمی کم، فضا برای فعالیت افراد غیرحرفهای باز میشود.
دومین علت مهم، ضعف نظارت و ناآگاهی عمومی است.
بسیاری از مردم تفاوت میان «روانشناس»، «مشاور»، «کوچ»، «رواندرمانگر»، «هیپنوتراپیست»، یا حتی «درمانگر انرژی» را نمیدانند.
این ناآگاهی باعث میشود افراد بدون بررسی مدارک و مجوزها، به هر کسی که ادعای مهارت دارد اعتماد کنند. از طرف دیگر، ساختار نظارتی گاهی پراکنده و ناکارآمد است. خلأهای قانونی و ضعف برخورد جدی با افراد فاقد صلاحیت، زمینهای فراهم کرده که هرکس با چند دوره کوتاهمدت در فضای مجازی یا با مطالعه چند کتاب، خود را روانشناس یا درمانگر معرفی کند.
عامل سوم، جذابیت ظاهری حوزه روانشناسی برای افراد سودجو است.
روانشناسی به دلیل ماهیت انسانی، زبان نرم، ادبیات امیدبخش و نزدیکی به دغدغههای روزمره مردم، زمینهای است که میتواند بهسرعت اعتماد ایجاد کند. بسیاری از روانشناسان تقلبی از این ویژگی سوءاستفاده میکنند. آنان با استفاده از جملات انگیزشی، لحن دوستانه، و وعدههای سریعالعلاج، مخاطب را جذب میکنند. در فضای شبکههای اجتماعی، این افراد با تولید کلیپهای کوتاه، استفاده از اصطلاحات علمی و نمایش ظاهری از موفقیت، اعتماد کاربران را جلب میکنند و سپس در جلسات حضوری یا آنلاین، راهکارهایی ارائه میدهند که نهتنها علمی نیست، بلکه گاهی آسیبزا است.
بعد دیگری از این موضوع، فرهنگی است. در بعضی فرهنگها، افراد تمایل دارند مشکلات خود را با کسی در میان بگذارند که از جنس مردم عادی باشد و حرفهایش ساده و دلنشین باشد.
روانشناسان تقلبی دقیقاً با همین استراتژی وارد میشوند.
آنها برخلاف متخصصان واقعی که پایبند به اصول اخلاقی، محرمانگی و روشهای علمی هستند، با صمیمیت ساختگی و وعدههای بیرون از چارچوب، خود را «دوست»، «همراز» یا «راهنمای معنوی» معرفی میکنند.
مردم نیز که گاهی از زبان تخصصی روانشناسان رسمی خسته یا دچار سوءبرداشت میشوند، به این چهرههای سادهگو جذب میشوند.
نقش رسانهها و شبکههای اجتماعی نیز بسیار پررنگ است.
در گذشته، روانشناس شدن نیازمند سالها تحصیل، اخذ مجوز، کارآموزی و حضور در مراکز معتبر بود. اما امروزه هر فردی میتواند با یک گوشی موبایل و چند ویدئو، خود را متخصص نشان دهد. الگوریتمها نیز با برجسته کردن محتواهای سطحی، در گسترش پدیده روانشناسان تقلبی نقش دارند. هرچه تعداد دنبالکنندگان بیشتر باشد، اعتماد عمومی نیز بیشتر میشود و این چرخه، اساساً کیفیت را به حاشیه میبرد.
یکی دیگر از ابعاد این پدیده، آسیبهایی است که برای جامعه ایجاد میکند.
در سطح فردی، مراجعه به افراد فاقد تخصص میتواند باعث تشدید اختلالات روانی، ایجاد وابستگی ناسالم، تأخیر در درمان یا حتی بروز آسیبهای عمیقتر شود.
فردی که مثلاً با اضطراب یا افسردگی شدید روبهرو است، اگر راهنمایی نادرست دریافت کند، ممکن است وارد مرحلهای شود که درمان رسمی بسیار سختتر و پرهزینهتر شود.
همچنین این افراد گاهی با ارائه توصیههای خطرناک مثل قطع دارو، تجویز روشهای شبهعلمی یا دخالت در روابط خانوادگی، بحرانهای بزرگتری ایجاد میکنند.
در سطح اجتماعی، روانشناسان تقلبی با تخریب اعتماد عمومی به حرفه روانشناسی، زیانهای بلندمدت ایجاد میکنند.
زمانی که مردم چندبار تجربه ناموفق یا آسیبزا داشته باشند، ممکن است دیگر به هیچ روانشناسی اعتماد نکنند؛ حتی روانشناسان متخصص و معتبر. این مسئله علاوه بر آسیب به سلامت روان جامعه، به فضای علمی کشور نیز لطمه وارد میکند. همچنین حضور این چهرهها مانع دیده شدن متخصصان واقعی میشود و کیفیت خدمات علمی را در ذهن مردم کاهش میدهد.
از نظر اقتصادی نیز این پدیده پیامد دارد. افرادی که به روانشناسان تقلبی مراجعه میکنند، معمولاً هزینههای مختلفی برای جلسات غیرعلمی، دورههای بیکیفیت، آزمونهای جعلی یا حتی محصولات ناکارآمد پرداخت میکنند.
این هزینهها بدون هیچ بازدهی درمانی، منابع مالی خانوادهها را هدر میدهد و در بلندمدت منجر به بیاعتمادی اجتماعی و اتلاف سرمایه انسانی میشود.
یکی از علل مهم دیگر، ضعف آموزش عمومی در زمینه سلامت روان است.
نظام آموزشی در مدارس و دانشگاهها کمتر به مردم آموزش میدهد که روانشناس کیست، چگونه باید خدمات روانشناسی دریافت کرد و چه تفاوتی میان یک دوره آموزشی کوتاه با تحصیلات دانشگاهی عمیق وجود دارد.
این خلأ آموزشی باعث میشود افراد فریب ظواهر را بخورند و نتوانند اعتبار یک متخصص را ارزیابی کنند.
بسیاری از مردم حتی نمیدانند که مجوز فعالیت روانشناسی چگونه صادر میشود و کدام نهاد مسئول نظارت است.
در کنار این موارد، نوعی گرایش عمومی به «راهحلهای سریع» نیز در شکلگیری این پدیده نقش دارد.
انسان امروز به دلیل مشغلههای زیاد، علاقهای به فرآیند درمان تدریجی و علمی ندارد.
او ترجیح میدهد مشکلش در چند جلسه حل شود. روانشناسان تقلبی دقیقاً این وعده را میدهند.
آنها ادعا میکنند که میتوانند در یک جلسه، «ذهنخوانی»، «پاکسازی انرژی»، «باز کردن گرههای روحی» یا «درمان سریع افسردگی» انجام دهند. این وعدهها جذاب است، اما هیچ پایه علمی ندارد.
بعد دیگر ماجرا، میل برخی افراد به کسب هویت اجتماعی است.
در جامعهای که لقب «دکتر»، «روانشناس» یا «درمانگر» اعتبار اجتماعی ایجاد میکند، برخی افراد برای کسب جایگاه، احترام یا درآمد بیشتر، بدون طی مسیر علمی، به این عنوانها پناه میبرند.
این مسئله ریشه در ساختار اجتماعی و ارزشگذاری افراطی بر عناوین دارد.
برای مقابله با این پدیده، نیازمند اقدامات چندجانبه هستیم. افزایش آگاهی عمومی، معرفی نهادهای معتبر، تقویت نظارت قانونی و پیگیری قضایی یکی از مهمترین راههاست. مردم نیز باید بیاموزند که سلامت روان موضوعی حساس است و مراجعه به افراد غیرمتخصص میتواند خطرناک باشد. افزایش دسترسی به خدمات روانشناسی استاندارد و کاهش هزینهها نیز بسیار مؤثر خواهد بود. هرچقدر خدمات رسمی در دسترستر باشد، بازار سودجویان نیز کوچکتر میشود.
در نهایت، پدیده روانشناسان تقلبی نشانهای از یک بحران عمیقتر است؛ بحرانی که در آن نیاز واقعی جامعه به سلامت روان با کمبود متخصص واقعی، ناآگاهی مردم، ضعف نظارت و جذابیت سودجویان تلاقی پیدا میکند. راهحل این مسئله تنها سرکوب یا حذف این افراد نیست، بلکه ایجاد نظامی کارآمد است که مردم را توانمند سازد تا متخصص واقعی را تشخیص دهند و به آنان دسترسی آسان داشته باشند. این موضوع اگر مورد توجه قرار نگیرد، میتواند نهتنها سلامت روان افراد، بلکه هویت علمی و اخلاق حرفهای روانشناسی در جامعه را دچار چالش جدی کند.
۱۲ بازدید
۱ امتیاز
۰ نظر
نظرات کاربران
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !