کتابخانه محل حفظ گذشته، تولید حال و الهام آینده است.
کتابخانه محل حفظ گذشته، تولید حال و الهام آینده است.
کتابخانه نماد حفظ تاریخ است.
دکترمحمدرضا مقدسی مشاور عالی ماموریت ملی تاب آوری فرهنگی بر این باور است که هنوز قصهها مهم هستند.
هنوز خواندن میتواند ذهن و زندگی انسان را تغییر دهد.
کتابخانه محل حفظ گذشته، تولید حال و الهام آینده است. نویسندگان در این فضا فرهنگ را زنده نگه میدارند و آن را به نسلهای بعد منتقل میکنند.
هر کتابخانه یک سنگر فرهنگی است و هر نویسنده یک نگهبان این سنگر. مأموریت ملی تابآوری فرهنگی بدون این دو هیچوقت کامل نمیشود.
کتابخانه جایی است که خاطرات روی کاغذ زندگی میکنند.
بسیاری از مردم به دنبال سرگرمی، مطالعه یا تحقیق وارد کتابخانه میشوند، اما نویسندگان با نگاه دیگری پا به این فضا میگذارند.
برای یک نویسنده، کتابخانه تنها مجموعهای از کتاب نیست، بلکه خانهای دائمی است که الهام، آرامش، تجربه و دانش در آن جریان دارد.
وقتی میگوییم کتابخانه خانه همیشگی نویسندگان است، به این معناست که نویسنده در میان کتابها همان احساسی را دارد که یک نقاش میان رنگها یا یک موسیقیدان میان صداها. کتابخانه پناهگاهی است که در آن افکار را میتوان ساخت، بازسازی کرد و در نهایت تبدیل به داستانی برای دیگران کرد.
در جهان امروز که تکنولوژی در همهجا حضور دارد و بسیاری از مردم مطالعه خود را به موبایل و رایانه سپردهاند، هنوز هم کتابخانهها جایگاهی خاص دارند.
یک نویسنده وقتی وارد کتابخانه میشود، فضای آرام، نور ملایم، بوی کاغذ و صدای ورق خوردن کتابها برایش الهامبخش است.
کتابهای گذشته، تجربههایی هستند که نویسنده میتواند از آنها یاد بگیرد.
هر کتاب ذهنی تازه برای نویسنده باز میکند. به همین دلیل کتابخانه مانند خانهای است که از هر اتاق آن میتوان به مسیر تازهای رفت.
نویسنده برای نوشتن نیاز به سکوت و تمرکز دارد.
خانه و محیط معمولی همیشه بهترین فضا نیست.
گاهی شلوغی، کارهای روزمره یا حواسپرتی اجازه نمیدهد ذهن آزاد باشد.
اما کتابخانه جایی است که سکوت در آن قانون نوشته و نانوشته است.
همین سکوت به نویسنده فرصت میدهد کلمات را از ذهن به کاغذ برساند.
او میتواند ساعتها پشت میزی آرام بنشیند، با خود فکر کند و جمله به جمله، قصه را پیش ببرد.
برای همین است که بسیاری از نویسندگان مشهور جهان آثار بزرگشان را در کتابخانهها نوشتهاند.
در کتابخانه فقط سکوت نیست.
کتابخانه پر از صداهای پنهان است.
صدای نویسندگان قدیمی که در صفحات کتابها حرف میزنند.
صدای شعر، تاریخ، علم و فلسفه. هر کتاب در کتابخانه یک معلم است.
نویسنده اگر میخواهد رشد کند باید بخواند.
هیچ نویسندهای بدون مطالعه و آشنا شدن با دنیای دیگران نمیتواند مسیر طولانی را ادامه دهد.
خواندن باعث میشود واژههای بیشتری در ذهن شکل بگیرند، جملهها زیباتر شوند و تخیل قویتر کار کند.
وقتی نویسنده در کتابخانه میان هزاران کتاب قرار میگیرد، ذهن او مانند باغی میشود که پر از بذرهای تازه است. هر کتاب میتواند انگیزه نوشتن کتاب دیگری باشد.
کتابخانه فقط برای یادگیری نیست، برای کشف است.
گاهی نویسنده ساعتها به دنبال یک موضوع یا یک جمله میگردد.
شاید یک پاراگراف در کتابی قدیمی راهحل یک داستان را پیدا کند. همین حس کشف، کتابخانه را به مکانی زنده تبدیل میکند.
برخلاف تصور بعضی افراد، کتابخانه یک جای خشک و بیروح نیست.اتفاقاً پر از زندگی است.
هر کتاب یک زندگی، یک تجربه و یک ذهن است.
نویسنده وقتی این همه ذهن را کنار هم میبیند، میفهمد که جهان چقدر بزرگ و پر از داستان است.
این شناخت باعث میشود قدرت نوشتن او افزایش پیدا کند. او یاد میگیرد چگونه شخصیتها را بسازد، چگونه روایت کند، چگونه از گذشته برای نوشتن آینده استفاده کند.
بسیاری از نویسندگان کتابخانه را پناهگاه روح خود میدانند.
وقتی زندگی سخت میشود، وقتی ذهن پر از نگرانی است، کتابخانه آرامش میدهد.
کتابها مانند دوستان قدیمی هستند که همیشه حضور دارند. اگر کسی در زندگی واقعی مشغول باشد و فرصتی برای گوش دادن نداشته باشد، کتاب گوش میدهد.
کتاب به انسان آرامش میدهد و نویسنده بهتر از هر کسی این موضوع را میفهمد. به همین دلیل نویسندگان حتی در سفرهایشان هم سراغ کتابخانههای شهرهای مختلف میروند.
کتابخانه برای نویسنده فقط یک مکان نیست، یک عادت است. عادتی که هیچوقت قدیمی نمیشود.
کتابخانهها فقط برای افراد بزرگسال نیستند.
بسیاری از نویسندگان آینده، از کتابخانههای کودک و نوجوان شروع کردهاند. کودکانی که ساعتها در کتابخانه مینشینند و کتاب میخوانند، ذهن عمیقتری پیدا میکنند.
وقتی کسی از کودکی به دنیای کتاب وارد شود، بزرگسالی او پر از خلاقیت خواهد بود.
بنابراین کتابخانه هم خانه همیشگی نویسندگان امروز است و هم نویسندگان آینده.
هر صندلی خالی کتابخانه ممکن است محل نشستن نویسندهای باشد که در آینده دنیا را تغییر میدهد.
با وجود کتابهای الکترونیکی و اینترنت، کتابخانه همچنان لازم است.
شاید بعضیها بگویند همه کتابها در اینترنت پیدا میشود، اما حقیقت این است که تجربه کتابخانه با هیچ صفحه نمایش دیجیتالی قابل مقایسه نیست.
در کتابخانه، کتابها کنار هم زندگی میکنند. لمس کتاب، ورق زدن، پیدا کردن اتفاقی یک نوشته یا یک جمله خاص، بخشی از زیبایی مطالعه در کتابخانه است.
نویسنده وقتی کتابی را با دست خود لمس میکند، ارتباطی عمیقتر با نوشته برقرار میکند.
این ارتباط باعث میشود نوشتن از دل انجام شود، نه فقط از روی ذهن.
کتابخانه همچنین محلی برای تحقیقهای دقیق است.
بسیاری از نویسندگان برای نوشتن رمانهای تاریخی یا علمی نیاز به منابع معتبر دارند.
اینترنت همیشه دقیق نیست، اما کتابها حاصل سالها تلاش نویسندگان، پژوهشگران و اندیشمندان هستند.
کتابخانه بهترین جا برای پیدا کردن اطلاعات مطمئن است.
نویسنده میتواند درباره یک دوره تاریخی، یک شخصیت واقعی یا یک موضوع اجتماعی تحقیق کند و داستانی بنویسد که هم جذاب باشد و هم درست. این دقت باعث میشود نوشته او ارزشمند باشد.
کتابخانه همچنین محل آشنایی و ارتباط نویسندگان با یکدیگر است.
در بسیاری از شهرها، جلسات نقد کتاب، نشستهای ادبی و کارگاههای نویسندگی در کتابخانهها برگزار میشود.
نویسندگان دور هم مینشینند، درباره آثار هم صحبت میکنند، از هم یاد میگیرند و تجربههایشان را به اشتراک میگذارند.
این ارتباط باعث رشد فردی و جمعی میشود. گاهی یک جمله از زبان یک نویسنده دیگر میتواند راه جدیدی برای نوشتن باز کند.
به همین دلیل کتابخانه فقط محل مطالعه نیست، جامعهای کوچک از اندیشه و خلاقیت است.
کتابخانه نماد حفظ تاریخ نیز هست.
بسیاری از آثار قدیمی که اگر نگهداری نمیشدند، امروز از بین رفته بودند، در کتابخانهها نگهداری شدهاند.
نسخههای خطی، کتابهای نایاب، یادداشتها، دستنوشتهها و اسناد فرهنگی در کتابخانهها محفوظ ماندهاند.
اگر کتابخانهها نبودند، بخش بزرگی از فرهنگ و هویت بشری از بین میرفت.
نویسندگان میدانند که هر کتابی که مینویسند شاید روزی در کتابخانهای باقی بماند و نسلهای بعد آن را بخوانند. همین حس، نوشتن را ارزشمندتر میکند.
کتابخانه همچنین برخلاف تصور عمومی، یک فضای مدرن است.
امروز بسیاری از کتابخانهها بخش دیجیتال دارند، اینترنت پرسرعت ارائه میدهند، فضای کار گروهی، کلاسهای آموزشی و حتی نرمافزارهای پژوهشی در اختیار نویسندگان قرار میدهند.
این امکانات به نویسنده کمک میکند که راحتتر بنویسد و تحقیق کند. کتابخانه سنتی و مدرن را کنار هم دارد: هم آرامش کتابهای کاغذی و هم امکانات تکنولوژی. این ترکیب باعث میشود کتابخانه بهترین مکان برای نویسندگی باشد.
چرا میگوییم خانه همیشگی؟ چون نویسنده هرگز از کتابخانه جدا نمیشود.
حتی اگر کتابخانهای به معنای فیزیکی در اختیار نباشد، ذهن او پر از کتابهای خواندهشده است.
اما بیشتر نویسندگان ترجیح میدهند همیشه به کتابخانه برگردند. حتی وقتی مشهور شدهاند.
حتی وقتی کتابهایشان در قفسهها قرار گرفته است. نویسنده هیچوقت از یادگیری بینیاز نمیشود. کتابخانه یادآور این حقیقت است که همیشه چیزی برای دانستن وجود دارد.
در دنیای امروز که سرعت زندگی زیاد شده و بسیاری از مردم زمان کمی برای مطالعه دارند، کتابخانه به ما یادآوری میکند که هنوز کلمات ارزش دارند.
هنوز قصهها مهم هستند.
هنوز خواندن میتواند ذهن و زندگی انسان را تغییر دهد.
نویسندگان نگهبانان این کلمات هستند و کتابخانهها خانهای هستند که این نگهبانان همیشه به آن بازمیگردند.
گاهی در سکوت کتابخانه، پشت همان میزهای قدیمی، داستانهایی نوشته میشود که سالها بعد زندگی میلیونها نفر را لمس میکند.
هیچکس نمیداند نویسنده بعدی که جهان را شگفتزده میکند، شاید همین امروز در گوشهای از یک کتابخانه مشغول نوشتن باشد.
کتابخانه برای نویسنده مانند چراغی در تاریکی است.
وقتی ایدهها گم میشوند، وقتی جملهها نمیآیند، وقتی ذهن خسته و بیحوصله است، کافی است میان قفسههای کتاب قدم بزند.
هر عنوان کتاب، هر جلد و هر نگاه کوتاه میتواند جرقه تازهای بزند. این جرقهها تبدیل به داستان میشوند و داستانها تبدیل به کتاب. این چرخه ادامه دارد و کتابخانه مرکز این چرخه است.
برای همین هیچ نویسنده واقعی بدون کتابخانه زندگی نمیکند.
بسیاری از مردم فکر میکنند نویسندگان قدرتی عجیب دارند.
فکر میکنند نوشتن یک استعداد عجیب و نایاب است.
اما حقیقت این است که نوشتن قبل از هر چیز یعنی خواندن. هر نویسندهای که آثار بزرگ خلق کرده، قبل از همه یک خواننده بزرگ بوده است.
کتابخانه کمک میکند نویسنده تبدیل به خوانندهای عمیق شود. او با خواندن جهانهای مختلف، جهان خودش را میسازد. وقتی ذهن پر از کلمات و تصاویر باشد، نوشتن آسانتر و زیباتر میشود. به همین دلیل حتی نویسندگان مشهور نیز هر روز به کتابخانه یا کتابهای خود سر میزنند.
کتابخانه همچنین به نویسنده نظم میدهد. بسیاری از نویسندگان در خانه با مشکل نظم و تمرکز روبهرو میشوند، اما در کتابخانه قانون مطالعه و آرامش وجود دارد. ورود به کتابخانه مانند ورود به محیط کار است. نویسنده میداند که اینجا باید بنویسد، باید بخواند و باید پیش برود. همین حس حرفهای بودن، او را جلو میبرد. بسیاری از رمانها، تحقیقات، مقالات و نمایشنامهها در کتابخانهها شکل گرفتهاند و این اتفاق تصادفی نیست.
کتابخانه به نویسنده کمک میکند تا از تنهایی نترسد.
نوشتن همیشه همراه با تنهایی است.
نویسنده ساعتها با خود و کلماتش تنها میماند. اما وقتی در کتابخانه مینویسد، میان کتابهای دیگران است.
حتی اگر تنها پشت یک میز باشد، ذهنش احساس تنهایی نمیکند، چون صدای همه نویسندگان تاریخ کنار اوست.
همین حضور پنهان باعث میشود نوشتن راحتتر شود. بسیاری از نویسندگان گفتهاند که کتابخانه به آنها حس همراهی میدهد و باعث میشود از مسیر نوشتن خسته نشوند.
در پایان میتوان گفت کتابخانه خانه همیشگی نویسندگان است، چون نویسنده بدون کتابخانه ناقص است.
کتابخانه حافظ دانش، الهامبخش خلاقیت، همراه در تنهایی، ابزار تحقیق و منبع بیپایان ایدههاست.
شاید یک خانه واقعی تغییر کند، شاید نویسنده به شهر دیگری سفر کند، اما کتابخانه همیشه بخشی از زندگی او خواهد بود.
چه در قالب ساختمانی بزرگ با قفسههای بیپایان، چه در قالب کتابخانه کوچکی در محله، چه حتی در قالب اتاقی پر از کتاب در خانه.
مهم این است که نویسنده همیشه جایی دارد که به آن برگردد و از آن نیرو بگیرد.
هر نویسندهای رویای آن را دارد که روزی کتابش در قفسه کتابخانهای قرار بگیرد و خوانندهای آن را بردارد، ورق بزند و از میان کلماتش چیزی بیاموزد یا لبخندی بزند.
این بزرگترین افتخار برای یک نویسنده است.
کتابخانه جایی است که کتابها را زنده نگه میدارد و نویسندگان را جاودانه میکند.
شاید به همین دلیل است که نویسندگان هرگز از کتابخانه دور نمیشوند.
آنها در کتابخانه نفس میکشند، رشد میکنند، فکر میکنند و مینویسند. کتابخانه نه فقط خانه همیشگی نویسندگان، بلکه خانه همیشگی کلمات است.
رابطه میان کتابخانه و نویسندگان پیوندی عمیق با مفهومی به نام تابآوری فرهنگی دارد.
مأموریت ملی تابآوری فرهنگی یعنی ایجاد توانایی در جامعه برای حفظ ارزشها، هویت، زبان، باورها و میراث فکری در برابر تغییرات سریع و تهدیدهای فرهنگی. هر جامعه برای اینکه هویت خود را از دست ندهد و بتواند در کنار پیشرفت، ریشههای خود را حفظ کند، به منابع فرهنگی نیاز دارد.
کتابخانه یکی از مهمترین و ماندگارترین این منابع است و نویسندگان بزرگترین بازوی انسانی برای این مأموریت هستند.
وقتی میگوییم کتابخانه خانه همیشگی نویسندگان است، در واقع از قلب تپنده تابآوری فرهنگی صحبت میکنیم. نویسنده در کتابخانه رشد میکند، گذشته را میخواند، اکنون را تحلیل میکند و آینده را مینویسد.
هر کتابی که نوشته میشود بخشی از حافظه فرهنگی جامعه است.
اگر کتابخانهها نباشند، این حافظه پراکنده میشود، گم میشود یا نابود میگردد.
کتابخانه با نگهداری کتابها، اسناد، دستنوشتهها و آثار ادبی، ستون اصلی حفظ فرهنگ است. همین موضوع باعث میشود نقش نویسندگان و کتابخانهها مستقیماً با مأموریت ملی تابآوری فرهنگی گره بخورد.
تابآوری فرهنگی بدون تولید محتوا و انتقال تجربه ممکن نیست.
جامعهای که کتاب نخواند یا نویسنده نداشته باشد، نمیتواند در برابر هجوم فرهنگهای بیگانه مقاومت کند.
کتابخانه مکان تولید و انتقال محتواست.
نویسندگان در این فضا با تاریخ، ادبیات، هویت و زبان ملی پیوند میگیرند و همین آگاهی باعث میشود آثارشان حامل پیامهای فرهنگی باشند.
این آثار برای نسلهای بعد باقی میمانند و به مردم یادآوری میکنند که چه بودهاند و چه باید باشند. این همان معنای زنجیره تابآوری فرهنگی است.
کتابخانه علاوه بر حفظ گذشته، راهی برای اصلاح آینده است.
نویسنده در کتابخانه تنها خواننده نیست، او تبدیل به تولیدکننده فرهنگ میشود.
داستانها، رمانها، شعرها و پژوهشها هرکدام ابزاری هستند که ارزشها و اندیشهها را منتقل میکنند.
در دورههایی که فرهنگ مورد تهدید قرار میگیرد، این آثار تبدیل به سپری از آگاهی میشوند. حتی در سختترین زمانها، کتابخانهها مانند پناهگاهی برای حافظه جمعی جامعه عمل کردهاند.
وجود کتابخانه یعنی وجود ریشه، و وجود نویسنده یعنی رشد شاخههای جدید از این ریشه.
تابآوری فرهنگی به معنای بازسازی و سازگاری هوشمندانه نیز هست.
کتابخانه این فرصت را فراهم میکند که نویسندگان علاوه بر میراث ملی، با جهان نیز آشنا شوند.
مطالعه ادبیات جهانی، بررسی تاریخ دیگر ملتها و شناخت فرهنگهای متفاوت باعث میشود نویسندگان بتوانند ایدههای نو را وارد فرهنگ خود کنند، اما بدون از دست دادن هویت. این همان مفهوم تابآوری مثبت است؛ یعنی رشد همراه با حفظ ریشهها.
نقش کتابخانهها در تربیت نویسندگان نوجوان و جوان نیز اهمیت دارد.
بدون تقویت نسل آینده نویسندگی، تابآوری فرهنگی ناقص میماند. جوانی که در کتابخانه به ادبیات، تاریخ و اندیشه دسترسی دارد، تبدیل به فردی با هویت قویتر میشود. او در مقابل تغییرات سریع جهانی، توان تشخیص، تحلیل و انتخاب دارد.
این توان همان چیزی است که تابآوری فرهنگی را ممکن میکند. جامعهای که اهل مطالعه باشد، کمتر فریب میخورد، بیشتر میاندیشد و آگاهانهتر تصمیم میگیرد.
کتابخانه همچنین مرکز گفتگو و تولید اندیشه جمعی است.
نشستهای ادبی، نقد کتاب، کارگاههای نویسندگی و فعالیتهای فرهنگی در کتابخانهها باعث رشد تعامل فرهنگی میشود. این تعامل نهتنها نویسندگان را تقویت میکند، بلکه آگاهی عمومی جامعه را بالا میبرد. بالا رفتن آگاهی جمعی یعنی افزایش مقاومت فرهنگی در برابر تهدیدها. جامعه آگاه، جامعهای تابآور است.
دکترمحمدرضا مقدسی مدیر و موسس خانه تاب آوری در خاتمه تاکید میکند کتاب ، کتاب خوانی و کتابخانه با مأموریت ملی تابآوری فرهنگی یک ارتباط مستقیم و بنیادی است.
کتابخانه محل حفظ گذشته، تولید حال و الهام آینده است. نویسندگان در این فضا فرهنگ را زنده نگه میدارند و آن را به نسلهای بعد منتقل میکنند.
هر کتابخانه یک سنگر فرهنگی است و هر نویسنده یک نگهبان این سنگر. مأموریت ملی تابآوری فرهنگی بدون این دو هیچوقت کامل نمیشود.
هنگامی که کتابخانه فعال باشد و نویسنده در آن رشد کند، فرهنگ یک کشور نهتنها باقی میماند، بلکه قویتر و گستردهتر میشود.
۱۲ بازدید
۱ امتیاز
۰ نظر
نظرات کاربران
هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !