پایگاه جمعیت همیاران
سلامت روان اجتماعی ایران
تاب‌آوری راز تعادل و انقلاب خردورزی است

دکتر محمدرضا مقدسی مشاور عالی ماموریت ملی تاب آوری معتقد است تاب‌آوری راز تعادل است.

انسان از آغاز تاریخ در جست‌وجوی تعادل بوده است؛ تعادل میان کار و استراحت، احساس و منطق، آزادی و مسئولیت، فرد و جامعه. در همه‌ی فرهنگ‌ها و دوران‌ها، تعادل نشانه‌ی بلوغ و آرامش درونی به‌شمار آمده است.
اما دستیابی به این وضعیت، هرگز آسان نبوده است. زندگی سرشار از تغییر، ناپایداری و پیش‌بینی‌ناپذیری است.
در چنین جهانی، آنچه انسان را از فروپاشی بازمی‌دارد، نیرویی درونی است که او را پس از هر بحران به نقطه‌ مرکزی امن و امان بازمی‌گرداند؛ نیرویی که روان‌شناسان آن را تاب‌آوری می‌نامند.

جمله‌ «تاب‌آوری راز تعادل است» حقیقتی ژرف را در دل خود دارد. این جمله می‌گوید تعادل حالتی ثابت و بی‌نقص نیست، چه بسا که فرآیندی زنده از بازسازی، سازگاری و رشد است.
در روان‌شناسی، تاب‌آوری یعنی توان انسان برای حفظ تعادل ذهنی و عاطفی در برابر فشارها و ناملایمات.
در فلسفه، تاب‌آوری جلوه‌ای از خرد و خردورزی است که در پذیرش تغییر و پذیرش ناپایداری شکل می‌گیرد. انسان متعادل کسی نیست که در زندگی‌اش هیچ توفانی رخ ندهد، بلکه کسی است که پس از هر توفان بتواند دوباره بایستد، خود را بازآرایی کند و در هماهنگی تازه‌ای با جهان ادامه دهد.

ماهیت تعادل چیست ؟

تعادل مفهومی پویاست نه ایستا. بسیاری از ما تعادل را با سکون و ثبات مطلق اشتباه می‌گیریم، اما در واقعیت، تعادل به‌معنای تنظیم مداوم نیروهای متضاد است. همان‌طور که بدن انسان با حفظ دمای پایدار یا ضربان منظم قلب، پیوسته خود را در وضعیت هومئوستاز نگه می‌دارد، ذهن نیز باید میان هیجان و منطق، ترس و امید، شادی و غم تعادلی پویا برقرار کند.
هیچ نقطه‌ای از زندگی انسان در سکون مطلق نمی‌ماند. هر روز چیزی تغییر می‌کند؛ شرایط، احساسات، یا اهداف ما. تعادل واقعی در توانایی سازگار شدن با این تغییرهاست.

فیلسوف یونانی هراکلیتوس گفته بود: «هیچ‌کس دوبار در یک رودخانه گام نمی‌گذارد.» این جمله یادآور حقیقتی است که بودا نیز بر آن تأکید داشت: ناپایداری ذاتی جهان. اگر تعادل را حالتی ثابت بدانیم، از واقعیت زندگی دور شده‌ایم.
تعادل در ذات خود، حرکت است؛ بازگشت مداوم به مرکز در میان تغییرها. کسی که می‌خواهد بی‌حرکت بماند، دیر یا زود تعادل خود را از دست می‌دهد. همان‌گونه که دوچرخه‌سوار تنها در حال حرکت می‌تواند تعادلش را حفظ کند، انسان نیز باید در حرکت باشد تا هماهنگی درونی‌اش پایدار بماند.

روان‌شناسی تاب‌آوری

تاب‌آوری در روان‌شناسی به توانایی سازگاری با شرایط دشوار و بازگشت از موقعیت‌های استرس‌زا گفته می‌شود. انسان تاب‌آور در برابر بحران‌ها فرو نمی‌پاشد و از دل آن‌ها می‌آموزد و رشد می‌کند. پژوهشگران نشان داده‌اند که تاب‌آوری تنها بازگشت به وضعیت پیشین نیست، در واقع تاب آوری فرایندی است که می‌تواند به «رشد پس از بحران» منتهی شود. کسی که سختی را پشت سر می‌گذارد، گاه به شناختی عمیق‌تر از خود و زندگی دست می‌یابد.

تاب‌آوری با مهارت‌هایی چون تنظیم هیجان، انعطاف شناختی و باور به توانایی خود پیوند دارد.
کسی که بتواند احساساتش را مدیریت کند، دیدگاهش را تغییر دهد و به توان درونی خود اعتماد داشته باشد، تعادلش را در شرایط دشوار حفظ می‌کند. همچنین، روابط انسانی نقش مهمی در تاب‌آوری دارند. فردی که در شبکه‌ای از روابط سالم و حمایت‌گر زندگی می‌کند، در برابر فشارها مقاوم‌تر است.

در سال‌های اخیر، علوم اعصاب نشان داده‌اند که تاب‌آوری حتی در مغز نیز قابل مشاهده است. بخش پیش‌پیشانی مغز که مسئول تصمیم‌گیری و تنظیم احساسات است، در افراد تاب‌آور فعال‌تر عمل می‌کند.
تمرین‌هایی مانند مدیتیشن، ذهن‌آگاهی و گفت‌وگوهای حمایتی، مسیرهای عصبی مرتبط با آرامش را تقویت می‌کنند. به بیان دیگر، تاب‌آوری تعادل را هم در ذهن و هم در ساختار عصبی انسان می‌سازد.

کارل راجرز، روان‌شناس بزرگ، انسان سالم را فردی می‌دانست که با تجربه‌هایش هماهنگ است و در برابر تغییر، گشاده‌رو می‌ماند. این هماهنگی، بدون تاب‌آوری ممکن نیست.
تاب‌آوری مانند ترموستات یا  سیستم تنظیمی در روان عمل می‌کند که اجازه نمی‌دهد فشارها، انسجام درونی فرد را از بین ببرند.

 تاب‌آوری در فلسفه

در فلسفه‌ی رواقی، تاب‌آوری فضیلتی بنیادین است. رواقیون معتقد بودند که انسان نمی‌تواند بر اتفاقات بیرونی کنترل داشته باشد، اما می‌تواند واکنش درونی خود را در اختیار گیرد.  بعبارت دیگر «آنچه ما را آزرده می‌کند، خودِ رویدادها نیستند، بلکه قضاوت‌های ما درباره‌ی آن‌هاست.»
این دیدگاه، همان جوهر اصلی تاب‌آوری روان‌شناختی است: کنترل ذهن در برابر ناملایمات. رواقیون آموختند که آرامش حقیقی در پذیرش آن چیزی است که نمی‌توان تغییر داد و تمرکز بر آن چیزی که در اختیار ماست. این نوع نگرش، تعادل را از وابستگی به شرایط بیرونی آزاد می‌کند.

در بودیسم نیز تعادل مفهومی محوری است. راه میانه، میان افراط و تفریط، راهی است برای رهایی از رنج. در نگاه بودایی، زندگی ناپایدار است و چسبیدن به چیزهای گذرا، منبع رنج انسان است. وقتی ذهن یاد می‌گیرد که ناپایداری را بپذیرد، به آرامشی می‌رسد که هیچ دگرگونی‌ای آن را تهدید نمی‌کند. مراقبه و ذهن‌آگاهی ابزارهایی هستند برای پرورش شکلی چنین از تاب‌آوری‌؛ تمرینی برای مشاهده‌ واقعیت، بدون قضاوت و بدون وابستگی.

در تائوئیسم، تعادل از هماهنگی با جریان طبیعی زندگی به‌دست می‌آید. لائوتسه در تائو ته چینگ می‌گوید: «نرم‌ترین چیزها سخت‌ترین را در هم می‌شکند.» این جمله بیانگر حقیقت تاب‌آوری است؛ قدرت واقعی در انعطاف نهفته است.

در فلسفه‌ اگزیستانسیالیستی نیز تاب‌آوری جایگاهی ویژه دارد.
ویکتور فرانکل، روان‌پزشک و فیلسوف اتریشی، در اردوگاه‌های کار اجباری آلمان نازی دریافت که کسانی که برای رنج خود معنایی می‌یابند، بهتر دوام می‌آورند.
پرشمار شنیده و خوانده ایم «کسی که چراییِ زیستن دارد، می‌تواند هر چگونگی‌ای را تحمل کند.» این معناگرایی، نوعی تاب‌آوری فلسفی است؛ نیرویی که تعادل درونی را در میان بی‌عدالتی و پوچی حفظ می‌کند.

پیوند تاب‌آوری و تعادل

تاب‌آوری بنیان تعادل روانی است. هرگاه بحران و استرس سر می‌رسند، نخستین چیزی که فرو می‌ریزد تعادل ذهنی است.
تاب‌آوری همانند سیستم ایمنی روان عمل می‌کند که شوک‌ها را جذب کرده و ثبات را بازمی‌گرداند.

تاب‌آوری همچنین نشان می‌دهد که قدرت واقعی از دل آسیب‌پذیری برمی‌خیزد.
انسان زمانی قوی است که بتواند ضعف خود را بپذیرد و از آن برای رشد استفاده کند.
پذیرش احساسات، نه سرکوب آن‌ها، منبع واقعی تعادل است. یونگ این فرایند را «تمامیت‌یافتن» می‌نامید؛ فرآیندی که در آن فرد با سایه‌ها و روشنایی‌های درون خود آشتی می‌کند.

تعادل و تاب‌آوری هر دو مهارت‌هایی هستند که باید به‌طور مداوم تمرین شوند.
هیچ‌کس با یک بار تمرین به آرامش پایدار نمی‌رسد. ذهن‌آگاهی، قدردانی، خودشناسی و دلسوزی نسبت به خود ابزارهایی هستند که انسان را در مسیر تعادل یاری می‌کنند. هر بحران، فرصتی برای بازگشت به مرکز خویش است.

بحران تعادل در جهان مدرن

دنیای امروز با سرعت و پیچیدگی بی‌سابقه‌ای پیش می‌رود. فناوری، فشارهای اقتصادی، رقابت اجتماعی و اطلاعات بی‌پایان ذهن انسان را فرسوده کرده‌اند. اضطراب، افسردگی و فرسودگی شغلی نشانه‌های فراگیر جهانی از گم‌کردن تعادل‌اند. در چنین شرایطی، تاب‌آوری نه یک ویژگی اختیاری،  که ضرورتی حیاتی است.

جامعه نیز باید آن را بیاموزد که تاب‌آوری تنها مسئله‌ای فردی نیست، جوامعی که سازوکارهای حمایتی، انعطاف‌پذیری و حس همبستگی دارند، در برابر بحران‌ها متعادل و  پایدارترند.
از سوی دیگر، انسان مدرن درون خود نیز دچار بحران است. فروپاشی باورهای سنتی، ضعف پیوندهای اجتماعی و احساس پوچی، او را از لنگرهای معنایی‌اش جدا کرده است. در چنین جهانی، تنها تکیه‌گاه واقعی، تاب‌آوری درونی است؛ توان ایستادن در برابر ناپایداری و یافتن معنا در دل آشوب.

 پرورش تاب‌آوری چیست ؟

تاب‌آوری با آگاهی آغاز می‌شود. دیدن واقعیت همان‌گونه که هست، نخستین گام در مسیر تعادل است.
پذیرش  نه به معنای تسلیم شدن که هماهنگی با واقعیت است.
پس از پذیرش، معنا و هدف می‌آید. کسی که برای زندگی‌اش معنا دارد، حتی در سخت‌ترین شرایط نیز مسیر خود را گم نمی‌کند.

روابط انسانی و شفقت نیز بخش جدایی‌ناپذیر تاب‌آوری‌ هستند. انسان موجودی اجتماعی است و بدون حمایت عاطفی، به‌سختی می‌تواند تعادلش را حفظ کند. مهربانی، چه نسبت به دیگران و چه نسبت به خود، نیرویی ترمیم‌کننده است. ذهن‌آگاهی و تأمل روزانه نیز ابزارهایی‌ هستند که ذهن را از آشفتگی می‌رهانند. این تمرین‌ها توانایی تمرکز، آرامش و تصمیم‌گیری آگاهانه را افزایش می‌دهند.

تاب‌آوری پایدار ذهنیت رشد و یا نگرش رشد‌محور را تقویت میکند.
کسی که شکست را فرصت یادگیری می‌بیند، از دل هر تجربه‌ای قوی‌تر بیرون می‌آید. این همان جوهر تاب‌آوری است: دیدن هر بحران به‌عنوان بخشی از مسیر رشد.

تاب‌آوری به‌عنوان خرد زندگی

در ژرف‌ترین معنا، تاب‌آوری نوعی خردورزی است؛ تاب آوری انقلاب خردورزی است خردی که می‌داند زندگی هرگز در سکون نمی‌ماند. فرد تاب‌آور می‌فهمد که تعادل نه مقصدی نهایی، بلکه حرکتی دائمی است. او درک می‌کند که شادی و اندوه، شکست و پیروزی، همه بخش‌هایی از کل بزرگ‌تری‌اند و می‌آموزد در میان این تضادها، آرام بماند.

این درک، پیوند میان روان‌شناسی و فلسفه را روشن می‌کند. روان‌شناسی تاب‌آوری را مهارتی می‌داند برای کنترل هیجان‌ و عبور موفقیت آمیز از بحران، و فلسفه آن را دانشی می‌داند برای زیستن در هماهنگی با تغییر.
هر دو بر یک اصل استوارند: زندگی در جریان است و تعادل در سازگاری با این جریان معنا پیدا می‌کند.

تاب آوری انقلاب خردورزی است ،تاب‌آوری راز تعادل است، زیرا بدون آن، هیچ رشد و هماهنگی‌ به بدست می آید و نه پایدار میماند.
از نگاه روان‌شناسی، تاب‌آوری نیرویی است برای حفظ سلامت روان و عبور از بحران. از نگاه فلسفی، تاب‌آوری همان خرد پذیرش است؛ خردی که انسان را با ناپایداری آشتی می‌دهد.

تعادل واقعی، در بازگشت‌های پی‌در‌پی مرکز خویش شکل می‌گیرد. زندگی مملو از تغییر است، اما انسان تاب‌آور می‌داند که در دل هر بی‌تعادلی، فرصتی برای رشد نهفته است. تاب‌آوری نه فقط راهی برای بقا، بلکه راهی برای زیستنِ آگاهانه، آرام و متعادل است.دکتر محمدرضا مقدسی مدیر و موسس خانه تاب آوری در پایان تاکید میکند که تعادل، غیبت حرکت نیست بلکه تسلط بر حرکت است.


۴ بازدید


۱ امتیاز


۰ نظر
نظرات کاربران


هنوز هیچ نظری ثبت نشده است !
نظر شما چیست ؟!
شما نیز می توانید نظر خود را راجب این مقاله در زیر بنویسید !
نام کامل شما * :
نام کامل خود را وارد کنید !
آدرس ایمیل شما :
آدرس ایمیل خود را وارد کنید !
متن نظر شما :
نظر خود را به فارسی در بالا بنویسید !
کد امنیتی :
کد امنیتی روبرو را وارد نمایید !
انسان خوشبخت نمی شود اگر برای خوشبختی دیگران نکوشد !
شما هم می توانید در این کار سهیم باشید ! کمک های مالی شما مایه دلگرمی ماست !
دریافت کمک های مردمی
جمعیت همیاران سلامت روان اجتماعی ایران
جمعیت همیاران سلامت روان با هدف افزایش توانمندی اقشار مختلف جامعه در راستای افزایش سطح سلامت روان و پیشگیری از آسیب های اجتماعی فعالیت می نماید. باور ما بر این است که با افزایش مشارکت جویی و احترام به خرد جمعی و رویکرد تسهیل گرانه می توانیم در ارتقای سطح کیفیت زندگی اقشار جامعه تاثیر داشته باشیم. این سایت با همت و تلاش و پیگیری مستمر جناب آقای حمید بیخسته مدیر روابط عمومی جمعیت همیاران سلامت روان اجتماعی کشور در سال 1395 راه اندازی گردید.
تمامی حقوق محفوظ و متعلق به جمعیت همیاران سلامت روان اجتماعی ایران می باشد .
Copyright © 2015 for HamyaranIran.ir , By SmProgram web Developer , All rights reserved .